1. برخی از مصادیق دروغ
1. از جمله دروغهایى که مردم آن را سهل مىدانند و در واقع حرام است، آن است که: شخص گرسنه ای را دعوت کنند به خوردن غذا و او بدون غرض شرعی (مانند حرام دانستن غذا) بگوید: اشتها ندارم.
2. از جمله دروغهاى متعارف که از گناهان شدیده است آن است که مىگویند: خدا مىداند که چنین است. و حال اینکه مىداند که چنین نیست و خدا خلاف آن را مىداند. و از عیسى بن مریم منقول است که: "این اعظم گناهان است در نزد خدا". « بحار الأنوار، ج 72، ص 258، در بیان ح 20»
3. از جمله انواع دروغ، بلکه شدیدترین و بدترین آنها شهادت دروغ است. حضرت رسول (صلّى اللّه علیه و آله) کسى را که شهادت دروغ بدهد با بتپرست مساوى قرار داد. « جامع السعادات، ج 2، ص 331»
4. از آن جمله، یاد نمودن قسم دروغ است. حضرت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) فرمودند: "کسى که متاع خود را به قسم دروغ بفروشد، از جمله کسانى است که خداى تعالى در روز قیامت با او سخن نمىگوید و نظر رحمت بر او نمىافکند و عمل او را قبول نمىکند". « محجة البیضاء، ج 5، ص 240. و احیاء العلوم، ج 3، ص 116 و 117»
بلکه قسم بسیار خوردن حتی اگر راست باشد نیز مذموم است. و نام بزرگ خداوند متعال را به سبب هر چیز جزئى حقیر در میان آوردن، سوء ادب است.
و در حدیثى وارد است که: "خداى تعالى فروشنده ای را که بسیار قسم خورد دشمن دارد". « محجة البیضاء، ج 5، ص 240. و احیاء العلوم، ج 3، ص 117»
و از احادیث مستفاد مىشود که: "قسم بسیار خوردن، باعث تنگى روزى و فقر مىگردد".
5. از جمله دروغها، خلف وعده نمودن است، و آن نیز حرام است. و وفاى به شرط و وعده، واجب و لازم است.
حضرت پیغمبر (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود که: "هر که ایمان به خدا و روز جزا دارد باید چون وعده نماید، به آن وعده وفا کند". « کافى، ج 2، ص 364، ح 2»
و آن سرور، کسى را که وعده کند و عزم وفاى به آن را نداشته باشد از جمله منافقین شمرده. « بحار الأنوار، ج 75، ص 94، ح 9»
6. از جمله دروغهایى که اکثر مردمان به آن مبتلا هستند و بدترین انواع دروغهاست، دروغ گفتن با خداست، که آدمى مطلبى در نماز به خدا، یا مناجات به پروردگار عرض کند و از آن، در خدمت آن جناب خبر دهد و آن خلاف واقع باشد. مثل اینکه: چون داخل نماز شود بگوید:
"إنّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ" یعنى: "متوجّه ساختم روى دل خود را به خداوندى که آسمانها و زمین را آفرید". « انعام، آیه 79» و در آن وقت دل او از این مطلب بىخبر باشد. و در کوچه و بازار و حجره و دکان به صد هزار فکر بیهوده مشغول باشد، زیرا در آن وقت آنچه عرض کرده دروغگو است. و در خدمت پروردگار و حضور ملائکه ی کبار به چنین دروغى اقدام نموده.
و همچنین چون مىگوید: "ایَّاکَ نَعْبُدُ وَ ایَّاکَ نَسْتَعینُ" یعنى: "ترا پرستش مىکنم و بس، و یارى و استعانت و مددکارى تو مىخواهم و بس" « فاتحة الکتاب، آیه 4» وقتى راست است که: دنیا و آخرت در نظر او بىاعتبار، و ذرّهاى از دین خود را در مقابل همه دنیا ندهد، چون اگر چنین باشد دنیاپرست خواهد بود. و باید امید یارى و چشم مددکارى از احدى به جز ذات پاک بارى نداشته باشد و الاّ در عرض این مطلب، کاذب خواهد بود. و چه زشت بنده و قبیح شخصى باشد که در حضور پروردگار خود ایستاده باشد و به دروغگویى مشغول باشد، و بداند که: او کذب او را مىداند. زهى بىشرمى و قباحت و بىحیائى و بى آزرمى.
نکته: آنچه متعارف است که مىگویند: صد مرتبه فلان سخن را به تو گفتم، یا هزار مرتبه فلان عمل را از تو دیدم، یا پنجاه مرتبه به خانه تو آمدم و حال اینکه این عدد متحقق نشده این دروغ نیست و گناهى بر آن نیست، زیرا این از بابت مبالغه و تأکید است، نه قصد این عدد به خصوص، به شرط آنکه امر مکرّر واقع شده باشد.
و همچنین جایز است انواع "مجازات" و "استعارات" و "تشبیهات"، که مراد از آنها حقیقت آنها نیست.
" معراج السعادة، ملا احمد نراقی، صفحات 576 تا 578 "
2. مستثنیات دروغ
با این که دروغ از مهمترین گناهان است و خطرات زیادى براى هر انسانى از نظر مادى و معنوى، فردى و اجتماعى دارد، ولى باز هم مواردى دارد که به صورت استثناء در روایات اسلامى و سخنان فقها و علماى اخلاق به پیروى از آن احادیث آمده است.
این موارد عمدتاً عبارتند از:
1- دروغ براى اصلاح ذات البین؛
2- دروغ براى اغفال دشمن در میدان جنگ؛
3- در مقام تقیّه؛
4- براى دفع شرّ ظالمان؛
5- در تمام مواردى که جان و ناموس انسان به خطر مىافتد و براى نجات از خطر راهى جز توسل به دروغ نیست.
تمام موارد را مىتوان در یک قاعده کلى خلاصه کرد و آن این که هدفهاى مهمترى به خطر بیفتد و براى دفع آن خطرات، توسل به دروغ ضرورت داشته باشد، و به تعبیر دیگر تمام این موارد مشمول قاعده اهم و مهم است فى المثل انسان در چنگال جمعى متعصّب و بىمنطق و بىرحم گرفتار مىشوند و از مذهب او سؤال مىکنند اگر حقیقت بگوید فوراً خون او را مىریزند عقل و شرع در اینجا اجازه مىدهند که انسان با پاسخ دروغین جان خود را از شرّ آنها نجات دهد. یا در مواردى که اختلاف شدیدى در میان دو نفر بروز کرده و انسان مىتواند با گفتن دروغى (مثلًا فلان کس به تو علاقه زیاد دارد و بارها در پشت سر ذکر خیر شما را مىگفت) صلح و صفا و آشتى در میان آن دو برقرار سازد و امثال این اهداف مهم، نه این که انسان به خاطر منافع شخصى و کارهاى جزئى متوسل به دروغ شود، و این استثنائات ضرورى را دستاویزى براى توسل به دروغ سازد، و به بهانه استفاده از استثنائات دروغ براى هر موضوع جزئى دروغ بگوید.
در واقع تجویز دروغ در این موارد مانند حلال بودن خوردن مردار (اکل میته) در موارد ضرورت است که باید به مقدار ضرورت و تنها در مواردى که راهى جز آن نیست اکتفا شود.
دلیل این استثنائات علاوه بر قاعده عقلى بالا (قاعده اهم و مهم) روایات متعددى است که منابع مختلف اسلامى از معصومین علیهما السلام نقل شده است:
1- در حدیث معروفى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: «لَیْسَ شَىْءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ الَّا وَقَدْ احَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ الَیْهِ؛ هیچ حرامى الهى نیست مگر این که خداوند آن را براى کسى که مضطر شده است حلال فرموده». «بحارالانوار، جلد 101، صفحه 284»
2- از حضرت على علیه السلام نقل شده است که مىگوید رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «احْلِفْ بِاللَّهِ کاذِباً وَ نَجِّ اخاکَ مِنَ القَتْلِ؛ سوگند دروغ به نام خدا یاد کن و برادرت را از کشتهشدن (به ناحق) نجات ده». «وسائل الشیعه، جلد 16، صفحه 134،( حدیث 4 باب 12 از کتاب الایمان)»
3- در حدیث دیگرى از همان حضرت صلى الله علیه و آله آمده است که فرمود: «کُلُّ الْکِذْبِ یَکْتُبُ عَلى إبنِ آدَمِ الّا رَجُلٌ کَذَبَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ یُصْلِحُ بَیْنَهُما؛ هر دروغى در نامه عمل انسان نوشته مىشود، مگر کسى که دروغ در میان دو نفر بگوید تا میان آن دو صلح برقرار گردد». « المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 245»
4- در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است: «الْکِذبُ مَذُمُومٌ الّا فِى امْرَیْنِ دَفْعُ شَرِّ الْظَّلَمَةِ وَ اصْلاحُ ذاتِ الْبَیْنِ؛ دروغ نکوهیده است مگر در دو چیز، دفع شر ظالمان و اصلاح ذات البین». «بحارالانوار، جلد 69، صفحه 263»
5- در حدیث دیگرى از رسول خدا صلى الله علیه و آله چنین نقل شده است: «کُلُّ الْکِذْبِ مَکْتُوبٌ کِذْباً لا مَحالَةَ الَّا انْ یَکْذِبُ الرَّجُلُ فِى الْحَرْبِ فَانَّ الْحَرْبَ خُدْعَةٌ اوْ یَکُونُ بَیْنَ رَجُلَیْنِ شَخناءٌ فَیُصْلِحُ بَیْنَهُما اوْ یُحَدِّثُ امْرَأَتَهُ یُرْضِیها؛ تمام دروغها حتماً دروغ نوشته مىشود، مگر این که انسان در جنگ دروغ بگوید، زیرا (یکى از طرق پیروزى در) جنگ فریب (دشمن) است، یا در میان دو نفر کینه و عدواتى باشد و او (به وسیله دروغ) میان آنها صلح و آشتى برقرار سازد، یا با همسرش سخن مىگوید (که واقعیت ندارد) به خاطر این که او را راضى کند». « المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 245»
منظور از جمله اخیر این نیست که انسان هر چه بخواهد به همسرش دروغ بگوید بلکه ناظر به مواردى است که همسر انسان توقّعات نابجایى دارد، که در امکانات شوهر نمىگنجد، او با وعده دروغین، سر و صداى او را خاموش مىکند، و اى بسا با گذشت زمان فراموش مىشود، و درگیرى و منازعهاى پیش نخواهد آمد.
این معنى در مورد توقّعات غیر منطقى شوهر نیز صادق است، و در بعضى از روایات نیز به آن اشاره شده است. «بحارالانوار، جلد 69، صفحه 243»
3. راه فرار از دروغ (توریه)
توریه (بر وزن توصیه) به سخنى گفته مىشود که شنونده از آن چیزى مىفهمد و گوینده از آن چیز دیگرى را اراده مىکند، یا به تعبیر دیگر سخنى است دو پهلو، که عبارت تاب هر دو معنى را دارد، و افرادى که مقید به پرهیز از دروغ هستند گاه به آن متوسل مىشوند، تا هم دروغ نگفته باشند و هم شنونده از اسرار آنها آگاه نشود.
مثالهاى زیر مىتواند این معنى را کاملًا روشن کند:
1- کسى از دیگرى سؤال مىکند آیا این کار خلاف را تو کردهاى؟ او در جواب مىگوید استغفراللّه پناه به خدا مىبرم (شنونده از این سخن نفى آن کار را مىفهمد در حالى که گوینده منظورش استغفار از عمل خلافى بوده است که انجام داده است).
2- کسى از دیگرى سؤال مىکند فلان کس نزد تو از من بدگویى کرد، او مىگوید:
مگر چنین چیزى ممکن است (شنونده از این جواب نفى آن کلام را مىفهمد، در حالى که منظور گوینده از آن کلام تنها یک استفهام بود).
3- از یکى از دانشمندان سؤال کردند، جانشین بلافصل پیامبر صلى الله علیه و آله که بود؟ او که در شرائطى بود که نمىبایست عقیده خود را صریحاً بیان کند در جواب گفت: «مَنْ بِنْتُهُ فِى بَیْتِهِ؛ آن کس که دخترش در خانه او بود» (شنونده چنین فکر مىکرد که منظورش
این است کسى که دخترش در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله بود یعنى ابوبکر) ولى منظور گوینده این بود آن کسى که دختر پیامبر صلى الله علیه و آله فاطمه زهرا علیها السلام در خانه او بود، یعنى على علیه السلام.
4- در داستان سعید بن جبیر و حجاج مىخوانیم هنگامى که حجاج از او سؤالاتى کرد، مىخواست بهانهاى براى قتل او بتراشد، پرسید تو مرا چگونه آدمى مىدانى؟ گفت: "انت عادل!" عادل در لغت عرب دو معنى دارد یکى به معنى عدالت پیشه و دیگر به معنى شخص کافر است که عدیل و شریک براى خدا قائل است، همان گونه که قرآن مىگوید: «ثُمَ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ؛ کافران براى پروردگار خود، شریک و شبیه قرار مىدهند». « انعام، آیه 1»
و از اینجا روشن مىشود در مواردى که به خاطر ضرورتهاى مهمى دروغ گفتن جایز است، اگر انسان بتواند توریه کند باید به آن متوسل شود و از دروغ بپرهیزد، بنابراین دروغ گفتن تنها در ضرورتى مجاز است که راه توریه بسته باشد، و به اصطلاح علمى مندوحهاى در کار نباشد.
به هر حال زشتى و فساد دروغ به قدرى زیاد است که انسان تا ممکن است باید از آن بپرهیزد، هر چند از طریق توسل به توریه باشد.
مواردى از سخنان انبیاء در قرآن مجید دیده مىشود که در روایات اسلامى آنها را به عنوان توریه معرفى کردهاند نه دروغ.
مانند گفتگوى ابراهیم علیه السلام با بتپرستان بابل که وقتى از او سؤال کردند تو این بلا را بر سر خدایان ما آوردهاى، او در پاسخ گفت: «بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمُ هَذا فَاسْئَلُوهُمْ انْ کانُوا یَنْطِقُونَ؛ (ابراهیم) گفت بلکه این کار را بزرگشان کرده است از آنها بپرسید اگر سخن مىگویند». «انبیاء، آیه 63»
گرچه شنونده از این عبارت ممکن است چنین بفهمد که ابراهیم بتشکنى را به بتبزرگ نسبت داده است، ولى جمله «انْ کانُوا یَنْطِقُونَ» (اگر آنها سخن مىگویند) به عنوان شرط براى این نسبت قرار داده شده، یعنى اگر آنها مىتوانند حرف بزنند کار کارِ آن بت بزرگ است.
[لازم به ذکر است که برخی از علما، توریه را تنها در جایی مجاز می دانند که انسان مضطر به دروغ گفتن است (که شرح این موارد در مستثنیات دروغ گذشت) یعنی در آن موارد اضطراری نیز برای آن که نفس انسان به دروغ عادت نکند، سخن دو پهلو بزند. بنابراین احتیاط آن است که در غیر از مواردی که دروغ گفتن جایز است، انسان متوسّل به توریه نشود و مراقب باشد که سوء برداشت از "توریه" سبب نشود که شیطان لعین راه را برای توجیه انواع و اقسام دروغ به روی او باز کند.]
" اخلاق در قرآن، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، جلد 3، صفحات 237 تا 242 "
در همین زمینه بخوانید: "دروغ"در آیات و روایات / راه های پیشگیری و درمان دروغ
پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام