سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 


(آیه 10)- و در مقابل: «کسانى که خدا را انکار کنند و آیات او را تکذیب نمایند از اصحاب دوزخند» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحِیمِ).

قابل توجه این که آمرزش و اجر عظیم به عنوان یک وعده الهى در آیه ذکر شده و فرموده: وعد اللّه ... ولى کیفر دوزخ به صورت نتیجه عمل بیان شده و مى‏فرماید: «کسانى که داراى چنین اعمالى باشند، چنان سرنوشتى خواهند داشت» و این در حقیقت اشاره به مسأله فضل و رحمت خدا در مورد پاداشهاى سراى دیگر است، که به هیچ وجه برابرى با اعمال ناچیز انسان ندارد، همانطور که مجازاتهاى آن جهان جنبه انتقامى نداشته بلکه نتیجه اعمال خود آدمى است.

 (آیه 11)- به دنبال یادآورى نعمتهاى الهى در چند آیه قبل، در این آیه روى سخن را بار دیگر به مسلمانان کرده و قسمتى دیگر از نعمتهاى خود را به یاد آنها مى‏آورد تا به شکرانه آن در اطاعت فرمان خدا و اجراى اصول عدالت بکوشند، مى‏گوید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید در آن زمان که جمعیتى تصمیم گرفته بودند، دست به سوى شما دراز کنند و شما را از میان بردارند، ولى خداوند شرّ آنها را از شما دفع کرد» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ).

در حقیقت این آیه مسلمانان را متوجه خطراتى که ممکن بود براى همیشه نامشان را از صفحه روزگار براندازد مى‏کند، و به آنها هشدار مى‏دهد که به پاس این نعمتها «تقوا را پیشه کنید و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند» و بدانید اگر پرهیزکار باشید، در زندگى تنها نخواهید ماند و آن دست غیبى که همیشه حافظ شما بوده، باز هم از شما حمایت خواهد کرد (وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ).

 (آیه 12)- در این سوره از آغاز اشاره به مسأله وفاى به عهد شده، و شاید فلسفه این همه تأکید براى اهمیت دادن به مسأله پیمان غدیر است که در آیه 67 همین سوره خواهد آمد.

در این آیه مى‏فرماید: «ما از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که به دستورات ما عمل کنند و به دنبال این پیمان دوازده رهبر و سرپرست براى آنها برگزیدیم» تا هر یک سرپرستى یکى از طوایف دوازده‏گانه بنى اسرائیل را بر عهده گیرد (وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً).

سپس وعده خدا را به بنى اسرائیل چنین تشریح مى‏کند که خداوند به آنها گفت: «من با شما خواهم بود و از شما حمایت مى‏کنم» (وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ).

اما به چند شرط:

1- «به شرط این که نماز را بر پا دارید» (لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ).

2- «و زکات خود را بپردازید» (وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ).

3- «به پیامبران من ایمان بیاورید و آنها را یارى کنید» (وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ).

4- علاوه بر این، از انفاقهاى مستحب که یک نوع قرض الحسنه با خداست خوددارى ننمایید» (وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً).

 «اگر به این پیمان عمل کنید، من سیئات و گناهان گذشته شما را مى‏بخشم» (لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ).

 «و شما را در باغهاى بهشت که از زیر درختان آن نهرها جارى است داخل مى‏کنم» (وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).

 «ولى آنها که راه کفر و انکار و عصیان را پیش گیرند مسلما از طریق مستقیم گمراه شده‏اند» (فَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ).

 (آیه 13)- در تعقیب بحثى که در باره پیمان خدا با بنى اسرائیل در آیه قبل گذشت، در این آیه اشاره به پیمان شکنى آنها و عواقب این پیمان شکنى مى‏کند و مى‏فرماید: «چون آنها پیمان خود را نقض کردند ما آنها را طرد کردیم و از رحمت خود دور ساختیم و دلهاى آنها را سخت و سنگین نمودیم» (فَبِما نَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً).

در حقیقت آنها به جرم پیمان شکنى با این دو مجازات، کیفر دیدند، هم از رحمت خدا دور شدند، و هم افکار و قلوب آنها متحجر و غیر قابل انعطاف شد.

سپس آثار این قساوت را چنین شرح مى‏دهد: «آنها کلمات را تحریف مى‏کنند و از محل و مسیر آن بیرون مى‏برند» (یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ).

و نیز «قسمتهاى قابل ملاحظه‏اى از آنچه به آنها گفته شده بود به دست فراموشى مى‏سپارند» (وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ).

بعید نیست قسمتى را که آنها به دست فراموشى سپردند، همان نشانه‏ها و آثار پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله باشد که در آیات دیگر قرآن به آن اشاره شده است، و نیز ممکن است این جمله اشاره به آن باشد که مى‏دانیم تورات در طول تاریخ مفقود شده، سپس جمعى از دانشمندان یهود به نوشتن آن مبادرت کردند و طبعا قسمتهاى فراوانى از میان رفت و قسمتى تحریف یا به دست فراموشى سپرده شد، و آنچه به دست آنها آمد بخشى از کتاب واقعى موسى (ع) بود که با خرافات زیادى آمیخته شده بود و آنها همین بخش را نیز گاهى به دست فراموشى سپردند.

 سپس اضافه مى‏فرماید: «هر روز به خیانت تازه‏اى از آنها پى مى‏برى، مگر دسته‏اى از آنها که از این جنایتها برکنارند و در اقلیتند» (وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ).

و در پایان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد که «از آنها صرف نظر کن و چشم بپوش، زیرا خداوند نیکوکاران را دوست دارد» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ).

بطور مسلم این گذشت و عفو در مورد آزارهایى است که به شخص پیامبر رسانیدند نه در مسائل هدفى و اصولى اسلام که در آنها گذشت معنى ندارد.

"برگزیده ی تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی  "



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام