سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 


(آیه 3)- در آغاز این سوره اشاره به حلال بودن گوشت چهارپایان به استثناى آنچه بعدا خواهد آمد شده این آیه در حقیقت همان استثناهایى است که وعده داده شد، در اینجا حکم به تحریم یازده چیز شده است.

نخست مى‏فرماید: «مردار بر شما حرام شده است» (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ).

 «و همچنین خون» (وَ الدَّمُ) «و گوشت خوک» (وَ لَحْمُ الْخِنْزِیرِ). «و حیواناتى که طبق سنت جاهلیت به نام بتها و اصولا به غیر نام خدا ذبح شوند» (وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ).

 «و نیز حیواناتى که خفه شده باشند حرامند» (وَ الْمُنْخَنِقَةُ).

خواه بخودى خود و یا بوسیله دام و خواه بوسیله انسان این کار انجام گردد چنانکه در زمان جاهلیت معمول بوده گاهى حیوان را در میان دو چوب یا در میان دو شاخه درخت سخت مى‏فشردند تا بمیرد و از گوشتش استفاده کنند «و حیواناتى که با شکنجه و ضرب، جان بسپارند و یا به بیمارى از دنیا بروند» (وَ الْمَوْقُوذَةُ). 

 در تفسیر قرطبى نقل شده که در میان عرب معمول بوده که بعضى از حیوانات را به خاطر بتها آنقدر مى‏زدند تا بمیرد و آن را یک نوع عبادت مى‏دانستند! «و حیواناتى که بر اثر پرت شدن از بلندى بمیرند» (وَ الْمُتَرَدِّیَةُ).

 «و حیواناتى که به ضرب شاخ مرده باشند» (وَ النَّطِیحَةُ).

 «و حیواناتى که بوسیله حمله درندگان کشته شوند» (وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ).

سپس به دنبال تحریم موارد فوق مى‏فرماید: «اگر قبل از آن که این حیوانات جان بسپرند به آنها برسند و با آداب اسلامى آنها را سر ببرند و خون بقدر کافى از آنها بیرون بریزد، حلال خواهد بود» (إِلَّا ما ذَکَّیْتُمْ).

در زمان جاهلیت بت‏پرستان سنگهایى در اطراف کعبه نصب کرده بودند که شکل و صورت خاصى نداشت، آنها را «نصب» مى‏نامیدند در مقابل آنها قربانى مى‏کردند و خون قربانى را به آنها مى‏مالیدند، و فرق آنها با بت همان بود که بتها همواره داراى اشکال و صور خاصى بودند اما «نصب» چنین نبودند، اسلام در آیه مورد بحث این گونه گوشتها را تحریم کرده و مى‏گوید: «حیوانهایى که روى بتها یا در برابر آنها ذبح شوند همگى بر شما حرام است» (وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ).

روشن است که تحریم این نوع گوشت جنبه اخلاقى و معنوى دارد نه جنبه مادى و جسمانى.

نوع دیگرى از حیواناتى که تحریم آن در آیه آمده آنهاست که بصورت «بخت‏آزمایى» ذبح و تقسیم مى‏گردیده و آن چنین بوده که: ده نفر با هم شرط بندى مى‏کردند و حیوانى را خریدارى و ذبح نموده سپس ده چوبه تیر، که روى هفت عدد از آنها عنوان «برنده» و سه عدد عنوان «بازنده» ثبت شده بود در کیسه مخصوصى مى‏ریختند و به صورت قرعه کشى آنها را به نام یک یک از آن ده نفر بیرون مى‏آوردند، هفت چوبه برنده به نام هر کس مى‏افتاد سهمى از گوشت برمى‏داشت، و چیزى در برابر آن نمى‏پرداخت، ولى آن سه نفر که تیرهاى بازنده را دریافت داشته بودند، باید هر کدام یک سوم قیمت حیوان را بپردازند، بدون این که سهمى از گوشت داشته باشند، این چوبه‏هاى تیر را «ازلام» مى‏نامیدند، اسلام خوردن این گوشتها را تحریم کرد، نه به خاطر این که اصل گوشت حرام بوده باشد، بلکه به خاطر این که جنبه قمار و بخت‏آزمایى دارد و مى‏فرماید: «و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‏هاى تیر مخصوص بخت‏آزمایى» بر شما حرام شده است (وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ).

روشن است که تحریم قمار و مانند آن اختصاص به گوشت حیوانات ندارد، بلکه در هر چیز انجام گیرد ممنوع است و تمام زیانهاى «فعالیتهاى حساب نشده اجتماعى» و برنامه‏هاى خرافى در آن جمع مى‏باشد.

و در پایان براى تأکید بیشتر روى تحریم آنها مى‏فرماید: «تمام این اعمال فسق است و خروج از اطاعت پروردگار» (ذلِکُمْ فِسْقٌ).

اعتدال در استفاده از گوشت-

آنچه از مجموع بحثهاى فوق و سایر منابع اسلامى استفاده مى‏شود این است که روش اسلام در مورد بهره‏بردارى از گوشتها- همانند سایر دستورهایش- یک روش کاملا اعتدالى است، یعنى نه همانند مردم زمان جاهلیت که از گوشت سوسمار و مردار و خون و امثال آن مى‏خوردند، و یا همانند بسیارى از غربیهاى امروز که حتى از خوردن گوشت خرچنگ و کرمها چشم پوشى نمى‏کنند، و نه مانند هندوها که مطلقا خوردن گوشت را ممنوع مى‏دانند، بلکه گوشت حیواناتى که داراى تغذیه پاک بوده و مورد تنفر نباشد حلال کرده و روى روشهاى افراطى و تفریطى خط بطلان کشیده و براى استفاده از گوشتها شرایطى مقرر داشته است.

بعد از بیان احکام فوق دو جمله پرمعنى در آیه مورد بحث به چشم مى‏خورد نخست مى‏گوید: «امروز کافران از دین شما مأیوس شدند بنابراین، از آنها نترسید و تنها از (مخالفت) من بترسید» (الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ).

و سپس مى‏گوید: «امروز دین و آیین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم» (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً).

روز اکمال دین کدام روز است-

منظور از «الیوم» (امروز) که در دو جمله بالا تکرار شده چیست؟ آنچه تمام مفسران شیعه آن را در کتب خود آورده‏اند و روایات متعددى از طرق معروف اهل تسنن و شیعه آن را تأیید مى‏کند و با محتویات آیه کاملا سازگار است این که: منظور روز غدیر خم است، روزى که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله امیر مؤمنان على علیه السّلام را رسما براى جانشینى خود تعیین کرد، آن روز بود که آیین اسلام به تکامل نهایى خود رسید و کفار در میان امواج یأس فرو رفتند، زیرا انتظار داشتند که آیین اسلام قائم به شخص باشد، و با از میان رفتن پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدریجا برچیده شود، اما هنگامى که مشاهده کردند مردى که از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در میان مسلمانان بى‏نظیر بود به عنوان جانشینى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله انتخاب و از مردم براى او بیعت گرفته شد یأس و نومیدى نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت و فهمیدند که آیینى است ریشه‏دار و پایدار.

نکته جالبى که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که قرآن در سوره نور آیه 55 چنین مى‏گوید: «خداوند به آنهایى که از شما ایمان آوردند و عمل صالح انجام داده‏اند وعده داده است که آنها را خلیفه در روى زمین قرار دهد همان طور که پیشینیان آنان را چنین کرد، و نیز وعده داده آیینى را که براى آنان پسندیده است مستقر و مستحکم گرداند و بعد از ترس به آنها آرامش بخشد».

در این آیه خداوند مى‏فرماید: آیینى را که براى آنها «پسندیده»، در روى زمین مستقر مى‏سازد، با توجه به این که سوره نور قبل از سوره مائده نازل شده است و با توجه به جمله «رضیت لکم الاسلام دینا» که در آیه مورد بحث، در باره ولایت على علیه السّلام نازل شده، چنین نتیجه مى‏گیریم که اسلام در صورتى در روى زمین مستحکم و ریشه‏دار خواهد شد که با «ولایت» توأم باشد، زیرا این همان اسلامى است که خدا «پسندیده» و وعده استقرار و استحکامش را داده است، و به عبارت روشن‏تر اسلام در صورتى عالمگیر مى‏شود که از مسأله ولایت اهل بیت جدا نگردد.

 مطلب دیگرى که از ضمیمه کردن «آیه سوره نور» با آیه مورد بحث استفاده مى‏شود این است که در آیه سوره نور سه وعده به افراد با ایمان داده شده است نخست خلافت در روى زمین، و دیگر امنیت و آرامش براى پرستش پروردگار، و سوم استقرار آیینى که مورد رضایت خداست.

این سه وعده در روز غدیر خم با نزول آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ ...» جامه عمل بخود پوشید زیرا نمونه کامل فرد با ایمان و عمل صالح، یعنى على علیه السّلام به جانشینى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نصب شد و به مضمون جمله الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ مسلمانان در آرامش و امنیت نسبى قرار گرفتند و نیز به مضمون و رضیت لکم الاسلام دینا آیین مورد رضایت پروردگار در میان مسلمانان استقرار یافت.

در پایان آیه بار دیگر به مسائل مربوط به گوشتهاى حرام برگشته، و حکم صورت اضطرار را بیان مى‏کند و مى‏گوید: «کسانى که به هنگام گرسنگى ناگزیر از خوردن گوشتهاى حرام شوند در حالى که تمایل به گناه نداشته باشند خوردن آن براى آنها حلال است، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است» و به هنگام ضرورت بندگان خود را به مشقت نمى‏افکند و آنها را کیفر نمى‏دهد (فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

 (آیه 4) شأن نزول:

در باره این آیه شأن نزولهایى ذکر کرده‏اند که مناسبتر از همه این است: «زید الخیر» و «عدى بن حاتم» که دو نفر از یاران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بودند خدمتش رسیدند و عرض کردند: ما جمعیتى هستیم که با سگها و بازهاى شکارى صید مى‏کنیم، و سگهاى شکارى ما حیوانات وحشى حلال گوشت را مى‏گیرند، بعضى از آنها زنده به دست ما مى‏رسد و آن را سر مى‏بریم، ولى بعضى از آنها بوسیله سگها کشته مى‏شوند، و ما فرصت ذبح آنها را پیدا نمى‏کنیم و با این که مى‏دانیم خدا گوشت مردار را بر ما حرام کرده، تکلیف ما چیست؟ آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر:

صید حلال- به دنبال احکامى که در باره گوشتهاى حلال و حرام در دو آیه گذشته بیان شد در این آیه نیز به قسمتى دیگر از آنها اشاره کرده و به عنوان پاسخ سؤالى که در این زمینه شده است، چنین مى‏فرماید: «از تو در باره غذاهاى حلال سؤال مى‏کنند» (یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ).

سپس به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد که نخست به آنها «بگو: هر چیز پاکیزه‏اى براى شما حلال است» (قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ).

یعنى تمام آنچه را اسلام تحریم کرده در زمره خبائث و ناپاکها است و هیچ گاه قوانین الهى، موجود پاکیزه‏اى که طبعا براى استفاده و انتفاع بشر آفریده شده است تحریم نمى‏کند.

سپس به سراغ صیدها رفته، مى‏گوید: «صید حیوانات صیاد که تحت تعلیم شما قرار گرفته‏اند، یعنى از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها آموخته‏اید، براى شما حلال است» (وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ).

حیوانى را که سگها شکار مى‏کنند اگر زنده به دست آید، باید طبق آداب اسلامى ذبح شود ولى اگر پیش از آن که به آن برسند جان دهد، حلال است، اگر چه ذبح نشده باشد.

سپس در ذیل آیه اشاره به دو شرط دیگر از شرایط حلیت چنین صیدى کرده، مى‏فرماید: «از صیدى که سگهاى شکارى براى شما نگاه داشته‏اند بخورید» (فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ).

بنابراین، اگر سگهاى شکارى عادت داشته باشند قسمتى از صید خود را بخورند و قسمتى را واگذارند، چنان صیدى حلال نیست و در حقیقت چنین سگى نه تعلیم یافته است و نه آنچه را که نگاه داشته مصداق «علیکم» (براى شما) مى‏باشد، بلکه براى خود صید کرده است.

دیگر این که «به هنگامى که سگ شکارى رها مى‏شود، نام خدا را ببرید» (وَ اذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ).

و در پایان براى رعایت تمام این دستورات، مى‏فرماید: «از خدا بپرهیزید، زیرا خداوند، سریع الحساب است» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ).

 (آیه 5)- خوردن غذاى اهل کتاب و ازدواج با آنان! در این آیه که مکمل آیات قبل است، نخست مى‏فرماید: «امروز آنچه پاکیزه است براى شما حلال شده و غذاهاى اهل کتاب براى شما حلال و غذاهاى شما براى آنها حلال است» (الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ).

منظور از «طعام اهل کتاب» غیر از گوشتهایى است که ذبیحه آنها باشد.

و در حدیثى از امام صادق علیه السّلام نقل شده که، در تفسیر آیه چنین فرمود:

 «منظور از طعام اهل کتاب حبوبات و میوه‏هاست، نه ذبیحه‏هاى آنها، زیرا هنگام ذبح کردن نام خدا را نمى‏برند».

ازدواج با زنان غیر مسلمان-

بعد از بیان حلیت طعام اهل کتاب، این آیه در باره ازدواج با زنان پاکدامن از مسلمانان و اهل کتاب سخن مى‏گوید و مى‏فرماید:

 «زنان پاک‏دامن از مسلمانان و از اهل کتاب براى شما حلال هستند و مى‏توانید با آنها ازدواج کنید به شرط این که مهر آنها را بپردازید» (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ).

 «به شرط این که از طریق ازدواج مشروع باشد نه به صورت زناى آشکار، و نه بصورت دوست پنهانى انتخاب کردن» (مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ وَ لا مُتَّخِذِی أَخْدانٍ).

در حقیقت این قسمت از آیه نیز محدودیتهایى را که در مورد ازدواج مسلمانان با غیر مسلمانان بوده تقلیل مى‏دهد و ازدواج آنها را با زنان اهل کتاب با شرایطى تجویز مى‏نماید- شرح بیشتر در این باره باید از کتب فقهى مطالعه شود.

ناگفته نماند که در دنیاى امروز که بسیارى از رسوم جاهلى در اشکال مختلف زنده شده است این تفکر نیز به وجود آمده که انتخاب دوست زن یا مرد براى افراد مجرد بى‏مانع است نه تنها به شکل پنهانى، آن‏گونه که در زمان جاهلیت قبل از اسلام وجود داشت، بلکه به شکل آشکار نیز هم! در حقیقت دنیاى امروز در آلودگى و بى‏بندوبارى جنسى از زمان جاهلیت پا را فراتر نهاده، زیرا اگر در آن زمان تنها انتخاب دوست پنهانى را مجاز مى‏دانستند، اینها آشکارش را نیز بى‏مانع مى‏دانند و حتى با نهایت وقاحت به آن افتخار مى‏کنند، این رسم ننگین که یک فحشاى آشکار و رسوا محسوب مى‏شود از سوغاتهاى شومى است که از غرب به شرق انتقال یافته و سر چشمه بسیارى از بدبختیها و جنایات شده است.

از آنجا که تسهیلات فوق در باره معاشرت با اهل کتاب و ازدواج با زنان آنها ممکن است مورد سوء استفاده بعضى قرار گیرد، و آگاهانه یا غیر آگاهانه به سوى آنها کشیده شوند در پایان آیه به مسلمانان هشدار داده، مى‏گوید: «کسى که نسبت به آنچه باید به آن ایمان بیاورد کفر بورزد و راه مؤمنان را رها کرده، در راه کافران قرار گیرد، اعمال او بر باد مى‏رود و در آخرت در زمره زیانکاران خواهد بود» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ).

اشاره به این که تسهیلات مزبور علاوه بر این که گشایشى در زندگى شما ایجاد مى‏کند باید سبب نفوذ و توسعه اسلام در میان بیگانگان گردد، نه این که شما تحت تأثیر آنها قرار گیرید، و دست از آیین خود بردارید که در این صورت مجازات شما بسیار سخت و سنگین خواهد بود.

"برگزیده ی تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی  "



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام