(آیه 141)- در این آیه به یکى دیگر از نتایج طبیعى شکست جنگ احد اشاره شده است و آن این که این گونه شکستها نقاط ضعف و عیوب جمعیتها را آشکار مىسازد و وسیله مؤثرى است براى شستشوى این عیوب، قرآن مىگوید:
«خدا مىخواست در این میدان جنگ، افراد با ایمان را خالص گرداند و نقاط ضعفشان را به آنها نشان بدهد و کافران را تدریجا نابود سازد» (وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ).
(آیه 142)- در این آیه قرآن با استفاده از حادثه احد براى تصحیح یک اشتباه فکرى مسلمانان اقدام مىکند و مىگوید: «آیا شما چنین پنداشتید که بدون جهاد و استقامت در راه خدا مىتوانید در بهشت برین جاى گیرید (شما گمان کردید داخل شدن در آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و یا عقیده بدون عمل ممکن است؟) در حالى که هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است» (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ).
(آیه 143)- بعد از جنگ بدر و شهادت پرافتخار جمعى از مسلمانان عدهاى در جلسات مىنشستند و پیوسته آرزوى شهادت مىکردند که اى کاش این افتخار در میدان بدر نصیب ما نیز شده بود، مطابق معمول در میان آنها جمعى صادق بودند و عدهاى متظاهر و دروغگو، اما چیزى طول نکشید که جنگ وحشتناک احد پیش آمد، مجاهدان راستین با شهامت جنگیدند و شربت شهادت نوشیدند و به آرزوى خود رسیدند اما جمعى از دروغگویان هنگامى که آثار شکست را در ارتش اسلام مشاهده کردند از ترس کشته شدن فرار کردند، این آیه آنها را سرزنش مىکند، مىگوید: «و شما تمنّاى مرگ (و شهادت در راه خدا) را پیش از آن که با آن رو برو شوید مىکردید، سپس آن را با چشم خود دیدید در حالى که به آن نگاه مىکردید» و حاضر نبودید به آن تن در دهید، چقدر میان گفتار و کردار شما فاصله است! (وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ).
(آیه 144) شأن نزول:
این آیه نیز ناظر به یکى دیگر از حوادث جنگ احد است و آن این که: در همان حال که آتش جنگ میان مسلمانان و بتپرستان به شدت شعلهور بود ناگهان صدایى بلند شد و کسى گفت: محمّد را کشتم ... محمّد را کشتم ...!
جمعى که اکثریت را تشکیل مىدادند به دست و پا افتاده و از میدان جنگ به سرعت خارج مىشدند، اما در مقابل آنها اقلیتى فداکار و پایدار همچون على علیه السّلام و أبو دجانة و طلحة و بعضى دیگر بودند که بقیه را به استقامت دعوت مىکردند.
آیه در این مورد نازل گردید و دسته اول را سخت نکوهش کرد.
تفسیر:
فرد پرستى ممنوع- مسأله فرد پرستى یکى از بزرگترین خطراتى است که مبارزات هدفى را تهدید مىکند، وابستگى به شخص معین اگر چه پیامبر خاتم باشد مفهومش پایان یافتن کوشش و تلاش براى پیشرفت، به هنگام از دست رفتن آن شخص است و این وابستگى یکى از نشانههاى بارز عدم رشد اجتماعى است.
قرآن در آیه مورد بحث با صراحت مىگوید: «محمّد تنها فرستاده خداست، پیش از او هم فرستادگانى بودند که از دنیا رفتند آیا اگر او بمیرد یا کشته شود باید شما سیر قهقرایى کنید؟ و به آیین بت پرستى باز گردید»؟ (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ).
سپس مىفرماید: «آنها که عقبگرد کنند و به دوران کفر و بت پرستى باز گردند تنها به خود زیان مىرسانند نه به خدا» (وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً).
زیرا با این عمل نه تنها چرخهاى سعادت خود را متوقف مىسازند بلکه آنچه را به دست آوردهاند نیز به سرعت از دست خواهند داد.
در پایان آیه به اقلیتى که در جنگ احد على رغم همه مشکلات و انتشار خبر شهادت پیغمبر، دست از جهاد برنداشتند اشاره کرده و کوششهاى آنها را مىستاید و آنها را به عنوان شاکران و کسانى که از نعمتها در راه خدا استفاده کردند معرفى مىکند مىگوید: «خداوند این شاکران را پاداش نیک مىدهد» (وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ).
(آیه 145)- همان طور که گفتیم شایعه بىاساس شهادت پیامبر در احد عده زیادى از مسلمانان را به وحشت افکند تا آنجا که از میدان جنگ فرار کردند و حتى بعضى مىخواستند از اسلام هم برگردند، در این آیه مجددا براى تنبیه و بیدارى این دسته مىفرماید: «مرگ به دست خدا و فرمان اوست و براى هر کس اجلى مقرّر شده است که نمىتواند از آن فرار کند» (وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ کِتاباً مُؤَجَّلًا).
بنابراین اگر پیامبر در این میدان شربت شهادت مىنوشید چیزى جز انجام یافتن یک سنت الهى نبود.
از سوى دیگر فرار از میدان جنگ نمىتواند از فرا رسیدن اجل جلوگیرى کند همانطور که شرکت در میدان جهاد نیز اجل انسان را جلو نمىاندازد.
در پایان آیه مىفرماید: سعى و کوشش انسان هیچ گاه ضایع نمىشود «اگر هدف کسى تنها نتیجههاى مادى و دنیوى باشد (و همانند بعضى از رزمندگان احد تنها به خاطر غنیمت تلاش کند) بالاخره بهرهاى از آن به دست مىآورد اما اگر هدف عالیتر بود، و کوششها در مسیر حیات جاویدان و فضایل انسانى به کار افتاد، باز به هدف خود خواهد رسید» (وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها).
بنابراین، حالا که رسیدن به دنیا یا آخرت هر دو نیازمند به کوشش است، پس چرا انسان سرمایههاى وجودى خود را در مسیر دوم که یک مسیر عالى و پایدار است به کار نیندازد؟
سپس بار دیگر تأکید مىکند که «پاداش شاکران را به زودى خواهیم داد» (وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ).
(آیه 146)- مجاهدان پیشین! به دنبال حوادث احد با یادآورى شجاعت و ایمان و استقامت مجاهدان و یاران پیامبران گذشته مسلمانان را به شجاعت و فداکارى و پایدارى تشویق مىکند و در ضمن آن دستهاى را که از میدان احد فرار کردند سرزنش مىنماید و مىگوید: «پیامبران بسیارى بودند که خدا پرستان مبارزى در صف یاران آنها قرار داشتند، آنها هیچ گاه در برابر آنچه (از تلفات سنگین و جراحات سخت) در راه خدا به آنان مىرسید سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند» (وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا).
«بدیهى است خداوند هم، چنین افرادى را دوست دارد که دست از مقاومت برنمىدارند» (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ).
(آیه 147)- آنها به هنگامى که احیانا بر اثر اشتباهات یا سستىها، یا لغزشهایى گرفتار مشکلاتى در برابر دشمن مىشدند، به جاى این که میدان را به او بسپارند و یا تسلیم شوند و یا فکر ارتداد و بازگشت به کفر در مغز آنها پیدا شود، روى به درگاه خدا مىآوردند و «گفتار آنها فقط این بود که پروردگارا! گناهان ما را ببخش، و از تندرویهاى ما در کارها صرف نظر کن، قدمهاى ما را استوار بدار، و ما را بر جمعیت کافران پیروز گردان»! (وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ).
(آیه 148)- آنها با این طرز تفکر و عمل به زودى پاداش خود را از خدا مىگرفتند «لذا خداوند هم پاداش این جهان که فتح و پیروزى بر دشمن بود و هم پاداش نیک آن جهان را به آنها داد» (فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ).
و در پایان آیه آنها را جزء نیکوکاران شمرده و مىفرماید: «خدا نیکوکاران را دوست دارد» (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ).
" برگزیده ی تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی "
پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام