(آیه 109)- این آیه مشتمل دلیل بر عدم صدور ظلم و ستم از ناحیه خداست، مىفرماید: «و (چگونه ممکن است خدا ستم کند در حالى که) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و همه کارها به سوى او باز مىگردد» و به فرمان او است (وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
(آیه 110)- باز هم مبارزه با فساد و دعوت به حق! در این آیه بار دیگر به مسأله امر به معروف و نهى از منکر و ایمان به خدا باز گشته و مىفرماید: «شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شدید (چه این که) امر به معروف مىکنید و نهى از منکر، و به خدا ایمان دارید» (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ).
جالب این که دلیل بهترین امت بودن مسلمانان «امر به معروف و نهى از منکر کردن، و ایمان بخدا داشتن» ذکر گردیده، و این مىرساند که اصلاح جامعه بشرى بدون ایمان و دعوت به حق و مبارزه با فساد ممکن نیست. به علاوه انجام این دو فریضه، ضامن گسترش ایمان و اجراى همه قوانین فردى و اجتماعى مىباشد و ضامن اجرا عملا بر خود قانون مقدم است.
سپس اشاره مىکند که مذهبى به این روشنى و قوانینى با این عظمت منافعش براى هیچ کس قابل انکار نیست، بنابراین «اگر اهل کتاب (یهود و نصارى) ایمان بیاورند به سود خودشان است (اما متأسفانه تنها) اقلیتى از آنها پشت پا به تعصبهاى جاهلانه زدهاند و اسلام را با آغوش باز پذیرفتهاند در حالى که اکثریت آنها از تحت فرمان پروردگار خارج شدهاند» (وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ).
(آیه 111) شأن نزول:
در شأن نزول این آیه و آیه بعد نقل شده: هنگامى که بعضى از بزرگان روشن ضمیر یهود همچون عبد اللّه بن سلام با یاران خود آیین پیشین را ترک گفته و به آیین اسلام گرویدند، جمعى از رؤساى یهود به نزد آنها آمدند و زبان به سرزنش و ملامت آنان گشودند و حتى آنها را تهدید کردند که چرا آیین پدران و نیاکان خود را ترک گفته و اسلام آوردهاند؟ آیه به عنوان دلدارى و بشارت به آنها و سایر مسلمانان نازل گردید.
تفسیر:
این آیه و آیه بعد در حقیقت متضمن چند پیشگویى و بشارت مهم به مسلمانان است که همه آنها در زمان پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله عملى گردید:
1- «اهل کتاب هیچ گاه نمىتوانند ضرر مهمى به شما (مسلمانان) برسانند، و زیانهاى آنها جزئى و زود گذر است» (لَنْ یَضُرُّوکُمْ إِلَّا أَذىً).
2- «هر گاه در جنگ با شما رو برو شوند سر انجام شکست خواهند خورد و پیروزى نهایى از آن شما (مسلمانان) است و کسى به حمایت از آنان بر نخواهد خاست» (وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا یُنْصَرُونَ).
(آیه 112)- سوم: آنها هیچ گاه روى پاى خود نمىایستند، و همواره ذلیل و بیچاره خواهند بود، مگر این که در برنامه خود تجدید نظر کنند و راه خدا پیش گیرند یا به دیگران متوسل شوند و موقتا از نیروى آنها استفاده کنند (ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا).
طولى نکشید که این سه وعده و بشارت آسمانى در زمان خود پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله تحقق یافت.
سپس در ذیل این جمله مىفرماید: تنها در دو صورت است که مىتوانند این مهر ذلت را از پیشانى خود پاک کنند، نخست «بازگشت و پیوند با خدا و ایمان به آیین راستین او» (إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ).
«و یا وابستگى به مردم و اتکاء به دیگران» (وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ).
بنابراین، یا باید در برنامه زندگى خود تجدید نظر کنند و به سوى خدا باز گردند و خاطره خیال شیطنت و کینهتوزى را از افکار خود بشویند، و یا از طریق وابستگى به این و آن به زندگى نفاق آلود خود ادامه دهند.
سپس قرآن به ذلّتى که یهود بدان گرفتار آمده اشاره کرده، مىگوید: «و در خشم خدا مسکن گزیدهاند، و مهر بیچارگى بر آنها زده شده» (وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ).
به این ترتیب یهود بر اثر خلافکاریها نخست از طرف دیگران مطرود شدند و به خشم خداوند گرفتار آمدند و سپس تدریجا این موضوع به صورت یک صفت ذاتى «احساس حقارت» در آمد.
در پایان آیه دلیل این سرنوشت شوم یهودیان را بیان مىکند، مىفرماید: اگر آنها به چنین سرنوشتى گرفتار شدند، نه به خاطر نژاد و یا خصوصیات دیگر آنهاست، بلکه به خاطر اعمالى است که مرتکب مىشدند، «چرا که آنها به آیات خدا کفر مىورزیدند» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ).
و دوم این که: اصرار در کشتن رهبران الهى و پیشوایان خلق و نجات دهندگان بشر یعنى انبیاى پروردگار داشتند «و پیامبران را به ناحق مىکشتند» (وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ).
و سوم این که: آلوده به انواع گناهان مخصوصا ظلم و ستم و تعدى به حقوق دیگران و تجاوز به منافع سایر مردم بودهاند و اگر چنین ذلیل شدند «به خاطر آن است که گناه کردند و به حقوق دیگران تجاوز مىنمودند» (ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ).
و مسلما هر قوم و ملتى که داراى چنین اعمالى باشند سرنوشتى مشابه آنها خواهند داشت.
(آیه 113) شأن نزول:
در شأن نزول این آیه و دو آیه بعد، گویند هنگامى که «عبد اللّه بن سلام» که از دانشمندان یهود بود با جمع دیگرى از آنها اسلام آوردند یهودیان و مخصوصا بزرگان آنها از این حادثه بسیار ناراحت شدند، و در صدد برآمدند که آنها را متهم به شرارت سازند تا در انظار یهودیان، پست جلوه کنند، و عمل آنها سر مشقى براى دیگران نشود، لذا علماى یهود این اشعار را در میان آنها پخش کردند که تنها جمعى از اشرار ما به اسلام گرویدهاند! اگر آنها افراد درستى بودند آیین نیاکان خود را ترک نمىگفتند و به ملت یهود خیانت نمىکردند، آیه نازل شد و از این دسته دفاع کرد.
تفسیر:
روح حق جویى اسلام- به دنبال مذمتهاى شدیدى که در ایات گذشته از قوم یهود به عمل آمد، قرآن در این آیه براى رعایت عدالت و احترام به حقوق افراد شایسته و اعلام این حقیقت که همه آنها را نمىتوان با یک چشم نگاه کرد مىگوید: «اهل کتاب همه یکسان نیستند، و در برابر افراد تبهکار، کسانى در میان آنها یافت مىشوند که در اطاعت خداوند و قیام بر ایمان ثابت قدمند» (لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ).
صفت دیگر آنها این است که: «پیوسته در دل شب آیات خدا را تلاوت مىکنند» (یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ).
و در پایان آیه از خضوع آنها یاد مىکند و مىفرماید: «و در برابر عظمت پروردگار به سجده مىافتند» (وَ هُمْ یَسْجُدُونَ).
(آیه 114)- در این آیه اضافه مىکند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند» (یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).
«و به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر قیام مىکنند» (وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ).
«و در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت مىگیرند» (وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ).
و بالاخره «آنها از افراد صالح و با ایمان هستند» (وَ أُولئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ).
(آیه 115)- در این آیه که در حقیقت مکمل آیات قبل است، به عاقبت افراد صالح و با ایمان اشاره کرده و مىفرماید: «و (این دسته از اهل کتاب) آنچه از اعمال نیک انجام مىدهند هرگز کفران نخواهد شد» و پاداش شایسته همه آن را مىبینند (وَ ما یَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَلَنْ یُکْفَرُوهُ).
یعنى: هر چند در گذشته مرتکب خلافهایى شده باشند اکنون که در روش خود تجدید نظر به عمل آوردهاند و در صف متقین و پرهیزکاران قرار گرفتهاند، نتیجه اعمال نیک خود را خواهند دید و هرگز از خدا، ناسپاسى نمىبینند! با این که خداوند به همه چیز آگاهى دارد در پایان آیه مىفرماید: «خداوند از پرهیزکاران آگاه است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ).
بنابراین اعمال نیک آنها، کم باشد یا زیاد، هرگز ضایع نمىشود.
" برگزیده ی تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی "
پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام