(آیه 46)- در این آیه به یکى از فضایل و معجزات حضرت مسیح (ع) اشاره مىکند مىگوید: «او با مردم در گهواره، و در حال کهولت (میانسال شدن) سخن خواهد گفت و او از صالحان است» (وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا وَ مِنَ الصَّالِحِینَ).
ذکر «فى المهد» و «کهلا» ممکن است اشاره به این باشد که او در گهواره همان گونه سخن مىگفت که در موقع رسیدن به کمال عمر، سخنانى سنجیده و پرمحتوا و حسابشده، نه سخنانى کودکانه!
(آیه 47)- باز در این آیه داستان مریم ادامه مىیابد، او هنگامى که بشارت تولد عیسى (ع) را شنید، چنین «گفت: پروردگارا! چگونه فرزندى براى من خواهد بود، در حالى که هیچ انسانى با من تماس نگرفته» و هرگز همسرى نداشتهام. (قالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ).
ولى خداوند به این شگفتى حضرت مریم پایان داد و «فرمود: این گونه خدا هر چه را بخواهد مىآفریند» (قالَ کَذلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ).
سپس براى تکمیل این سخن مىفرماید: «هنگامى که چیزى را مقرر کند (و فرمان وجود آن را صادر نماید) تنها به آن مىگوید: موجود باش، آن نیز فورا موجود مىشود» (إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ).
(آیه 48)- به دنبال صفات چهارگانهاى که در آیات قبل براى حضرت مسیح (ع) بیان شده بود (آبرومند در دنیا و آخرت بودن، از مقربان بودن، و سخن گفتن در گاهواره و از صالحان بودن) به دو وصف دیگر آن پیامبر بزرگ اشاره مىکند.
نخست مىفرماید: «خداوند به او کتاب و دانش و تورات و انجیل مىآموزد» (وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ).
جمله فوق نخست به تعلیم کتاب و حکمت بطور کلى اشاره مىکند و بعد دو مصداق روشن این کتاب و حکمت، یعنى تورات و انجیل را بیان مىنماید.
(آیه 49)- در این آیه به معجزات حضرت مسیح اشاره کرده مىفرماید:
«و (خداوند) او را رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل قرار مىدهد» (وَ رَسُولًا إِلى بَنِی إِسْرائِیلَ).
سپس مىافزاید: او مأمور بود به آنها بگوید: «من نشانهاى از سوى پروردگارتان براى شما آوردهام» (أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ).
نه یک نشانه بلکه نشانههاى متعدد! «من از گل چیزى به شکل پرنده مىسازم، سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا پرندهاى مىگردد» (أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ).
سپس به بیان دومین معجزه یعنى درمان بیماریهاى صعب العلاج یا غیر قابل علاج از طریق عادى پرداخته مىگوید: «من کور مادر زاد و مبتلا به برص (پیسى) را بهبودى مىبخشم» (وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ).
شک نیست که این موضوعات مخصوصا براى پزشکان و دانشمندان آن زمان معجزات غیر قابل انکارى بوده است.
در سومین مرحله، اشاره به معجزه دیگرى مىکند و آن این که: «من مردگان را به فرمان خدا زنده مىکنم» (وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ).
چیزى که در هر عصر و زمانى جزء معجزات و کارهاى خارق العاده است.
و در مرحله چهارم موضوعات خبر دادن از اسرار نهانى مردم را مطرح مىکند، زیرا هر کس معمولا در زندگى فردى و شخصى خود، اسرارى دارد که دیگران از آن آگاه نیستند مسیح مىگوید: «من شما را از آنچه مىخورید و در خانهها ذخیره مىکنید خبر مىدهم» (وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ).
و در پایان به تمام این چهار معجزه اشاره کرده مىگوید: «مسلما در اینها نشانهاى است براى شما اگر ایمان داشته باشید» و در جستجوى حقیقت باشید (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
از مفاد آیه فوق و آیات مشابه آن استفاده مىشود که فرستادگان و اولیاى خدا به اذن او مىتوانند به هنگام لزوم در جهان تکوین و آفرینش تصرف کنند و بر خلاف عادت و جریان طبیعى حوادثى به وجود آورند و این چیزى است بالاتر از ولایت تشریعى یعنى سرپرستى مردم که نام آن ولایت تکوینى است.
(آیه 50)- این آیه نیز ادامه سخنان حضرت مسیح است، و در واقع بخشى از اهداف بعثت خود را شرح مىدهد مىگوید: «من آمدهام تورات را تصدیق کنم و مبانى و اصول آن را تحکیم بخشم» (وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ).
و نیز آمدهام تا پارهاى از چیزهایى که (بر اثر ظلم و گناه) بر شما تحریم شده بود (مانند ممنوع بودن گوشت شتر و پارهاى از چربیهاى حیوانات و بعضى از پرندگان و ماهیها) بر شما حلال کنم» (وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ).
سپس مىافزاید: «من نشانهاى از سوى پروردگارتان براى شما آوردهام» (وَ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ).
و در پایان آیه چنین نتیجهگیرى مىکند: «بنابراین، از (مخالفت) خداوند بترسید و مرا اطاعت کنید» (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ).
(آیه 51)- در این آیه، از زبان حضرت مسیح براى رفع هر گونه ابهام و اشتباه و براى این که تولد استثنایى او را دستاویزى براى الوهیت او قرار ندهند چنین نقل مىکند: «مسلما خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را پرستش کنید (نه من و نه چیز دیگر را) این راه مستقیم است» راه توحید و یکتاپرستى نه راه شرک و دوگانه و چندگانهپرستى (إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ).
در آیات دیگر قرآن نیز کرارا مىخوانیم که حضرت مسیح (ع) روى مسأله عبودیت و بندگى خود در پیشگاه خدا، تکیه مىفرمود، و بر خلاف آنچه در انجیلهاى تحریف یافته کنونى که از زبان مسیح (ع) نقل شده که او غالبا کلمه پدر را در باره خدا به کار مىبرد قرآن مجید کلمه «رب» (پروردگار) و مانند آن را از او نقل مىکند که دلیلى است بر نهایت توجه او نسبت به مبارزه با شرک، و یا دعوى الوهیت حضرت مسیح و لذا تا زمانى که حضرت مسیح (ع) در میان مردم بود هیچ کس جرأت پیدا نکرد او را یکى از خدایان معرفى کند بلکه به اعتراف محققان مسیحى مسأله تثلیث و اعتقاد به خدایان سه گانه از قرن سوم میلادى پیدا شد.
(آیه 52)- مطابق پیشگویى و بشارت موسى (ع)، جمعیت یهود قبل از آمدن عیسى (ع) منتظر ظهور او بودند اما هنگامى که ظاهر گشت و منافع نامشروع جمعى از منحرفان بنى اسرائیل به خطر افتاد، تنها گروه محدودى گرد مسیح (ع) را گرفتند آیه مىگوید: «هنگامى که عیسى (ع) احساس کفر (و مخالفت) از آنها کرد، گفت: چه کسانى یاور من به سوى خدا (براى تبلیغ آیین او) خواهند بود؟» (فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِی إِلَى اللَّهِ).
در اینجا تنها گروه اندکى به این دعوت پاسخ مثبت دادند، قرآن از این افراد پاک به عنوان «حواریون» نام برده است «حواریون (شاگردان ویژه مسیح) گفتند: ما یاوران (آیین) خدا هستیم، به او ایمان آوردیم و تو گواه باش که ما اسلام آورده و تسلیم آیین حق شدهایم» (قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ).
حواریون براى اثبات اخلاص خود در پاسخ گفتند: ما یاوران خداییم و آیین او را یارى مىکنیم و نگفتند ما یاور توایم!
" برگزیده ی تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی "
پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام