سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 


سوره آل عمران
این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 200 آیه است

محتواى سوره:
1- بخش مهمى از این سوره از توحید و صفات خداوند و معاد و معارف اسلامى بحث مى‏کند.
2- بخش دیگرى پیرامون جهاد و دستورات مهم آن و حیات جاویدان شهیدان راه خدا همچنین درسهاى عبرتى که در دو غزوه بدر و احد بود سخن مى‏گوید.
3- در قسمتى از این سوره، به یک سلسله احکام اسلامى در زمینه لزوم وحدت صفوف مسلمین و خانه کعبه و فریضه حج و امر بمعروف و نهى از منکر و تولى و تبرى و مسأله امانت، و انفاق در راه خدا، ترک دروغ و مقاومت و پایمردى در مقابل دشمن و صبر و شکیبایى در مقابل مشکلات و آزمایشهاى مختلف الهى و ذکر خداوند در هر حال، اشارات پرمعنایى شده است.
4- براى تکمیل این بحثها، بخشى از تاریخ انبیاء از جمله آدم و نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و سایر انبیاء علیهم السّلام و داستان مریم و مقامات این زن بزرگ نیز ذکر شده است.
در مورد فضیلت این سوره در حدیثى از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: من قرء سورة آل عمران اعطى بکلّ آیة منها امانا على جسر جهنّم: «هر کس سوره آل عمران را بخواند به تعداد آیات آن، امانى بر پل دوزخ به او مى‏دهند».

شأن نزول:
بعضى از مفسران مى‏گویند: هشتاد و چند آیه از این سوره در باره فرستادگان و مسیحیان نجران نازل شده است.
فرستادگان شصت نفر بودند که چهارده نفر آنان از اشراف و برجستگان نجران محسوب مى‏شدند، سه نفر از این چهارده نفر سمت ریاست داشتند و مسیحیان آن سامان در کارها و مشکلات خود به آن سه نفر مراجعه مى‏کردند.
این گروه شصت نفرى در لباس مردان قبیله بنى کعب به مدینه آمدند و به مسجد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله وارد شدند، موقعى که آنها وارد مسجد شدند، هنگام نمازشان بود، طبق مراسم خود، ناقوس را نواختند و مشغول نماز شدند. پس از نماز «عاقب» و «سید» که اولى امیر و رئیس قوم خود محسوب مى‏شد و دیگرى سرپرست تشریفات و تنظیم برنامه سفر و مورد اعتماد مسیحیان بود خدمت پیامبر رسیدند و با او آغاز سخن کردند پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به آنها پیشنهاد کرد: به آیین اسلام در آیید و در پیشگاه خداوند تسلیم گردید.
عاقب و سید گفتند: ما پیش از تو اسلام آورده و تسلیم خداوند شده‏ایم! پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: شما چگونه بر آیین حق هستید، با اینکه اعمالتان حاکى از این است که تسلیم خداوند نیستید، چه اینکه براى خدا فرزند قائلید و عیسى را پسر خدا مى‏دانید، و صلیب را عبادت و پرستش مى‏کنید و گوشت خوک مى‏خورید، با این که تمام این امور مخالف آیین حق است! عاقب و سید گفتند: اگر عیسى پسر خدا نیست، پس پدرش که بوده است؟
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: آیا شما قبول دارید که هر پسرى شباهتى به پدر خود دارد؟
گفتند آرى. فرمود: آیا اینطور نیست که خداى ما به هر چیزى، احاطه دارد و قیوم است و روزى موجودات با اوست، گفتند: آرى، همین طور است، فرمود:
آیا عیسى این اوصاف را داشت، گفتند: نه. فرمود: آیا چنین نیست که عیسى را مادرش مانند سایر کودکان در رحم حمل کرد، و بعد همچون مادرهاى دیگر، او را به دنیا آورد؟ و عیسى پس از ولادت، چون اطفال دیگر غذا مى‏خورد! گفتند:
آرى چنین بود. فرمود: پس چگونه عیسى پسر خداست با این که هیچ گونه شباهتى به پدرش ندارد؟!
سخن که به اینجا رسید، همگى خاموش شدند، در این هنگام، هشتاد و چند آیه از اوایل این سوره براى توضیح معارف و برنامه‏هاى اسلام نازل گردید.

تفسیر:
باز در آغاز این سوره به حروف مقطعه برخورد مى‏کنیم (الم) در باره حروف مقطعه قرآن، در اول سوره بقره، توضیحات لازم گفته شد که نیازى به تکرار آن نیست.
 
(آیه 2)- در این آیه مى‏فرماید: «خداوند تنها معبود یگانه یکتاى جاویدان و پایدار است که همه چیز به وجود او بستگى دارد» (اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ). (شرح و تفسیر این آیه در سوره بقره آیه 255 گذشت.)
 
(آیه 3)- در این آیه خطاب به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مى‏فرماید: خداوندى که پاینده و قیوم است «قرآن را بر تو فرستاد که با نشانه‏هاى کتب آسمانى پیشین کاملا تطبیق مى‏کند همان خدایى که تورات و انجیل را پیش از قرآن براى راهنمایى و هدایت بشر نازل کرد» (نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ).
 
(آیه 4)- سپس مى‏افزاید: «همچنین قرآن را که حق را از باطل جدا مى‏سازد نازل کرد» (وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ).
سپس مى‏افزاید: بعد از اتمام حجت و نزول آیات از سوى خداوند و گواهى فطرت و عقل بر صدق دعوت پیامبران، راهى جز مجازات نیست، و لذا در آیه مورد بحث به دنبال بحثى که در باره حقانیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و قرآن مجید گذشت مى‏فرماید: «کسانى که به آیات خدا کافر شدند کیفر شدیدى دارند» (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ).
و براى روشن ساختن این که، توانایى خداوند بر تحقق بخشیدن تهدیداتش جاى تردید نیست، مى‏افزاید: «خداوند توانا و صاحب انتقام است» (وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ).
  
(آیه 5)- این آیه در حقیقت، تکمیل آیات قبل است، مى‏فرماید: «هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا مخفى نمى‏ماند» (إِنَّ اللَّهَ لا یَخْفى‏ عَلَیْهِ شَیْ‏ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ).
چگونه ممکن است چیزى بر او مخفى بماند در حالى که او در همه جا حاضر و ناظر است و به حکم این که وجودش از هر نظر بى‏پایان و نامحدود است جایى از او خالى نیست و به ما از خود ما نزدیکتر است، بنابراین در عین این که محل و مکانى ندارد به همه چیز احاطه دارد. و این احاطه به معنى علم و آگاهى او بر همه چیز است.
 
(آیه 6)- سپس به گوشه‏اى از علم و قدرت خود که در حقیقت یکى از شاهکارهاى عالم آفرینش و از مظاهر بارز علم و قدرت خداست اشاره کرده است مى‏فرماید: «او کسى است که شما را در رحم (مادران) آن گونه که مى‏خواهد تصویر مى‏کند» (هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ). «آرى! هیچ معبودى جز آن خداوند توانا و حکیم نیست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
صورتبندى انسان در شکم مادر و نقش بر آب زدن در آن محیط تاریک ظلمانى آن هم نقشهاى بدیع و عجیب و پى در پى، راستى شگفت آور است، مخصوصا با آن همه تنوعى که از نظر شکل و صورت و جنسیت و انواع استعدادهاى متفاوت و صفات مختلف وجود دارد و اگر مى‏بینیم معبودى جز او نیست به خاطر همین است، که شایسته عبودیت جز ذات پاک او نمى‏باشد.
 
(آیه 7) شأن نزول:
در حدیثى از امام باقر علیه السّلام نقل شده که: چند نفر از یهود به اتفاق «حىّ بن اخطب» و برادرش خدمت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله آمدند و حروف مقطعه «الم» را دستاویز خود قرار داده گفتند: طبق حساب ابجد الف مساوى یک و لام مساوى 30 و میم مساوى 40 مى‏باشد و به این ترتیب خبر داده‏اى که، دوران بقاى امت تو بیش از هفتاد و یک سال نیست!.
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله براى جلوگیرى از سوء استفاده آنها فرمود: شما چرا تنها «الم» را محاسبه کرده‏اید مگر در قرآن «المص و الر» و سایر حروف مقطعه نیست، اگر این حروف اشاره به مدت بقاء امت من باشد چرا همه را محاسبه نمى‏کنید؟! (در صورتى که منظور از این حروف چیز دیگرى است) سپس آیه مورد بحث نازل شد.
تفسیر:
محکم و متشابه در قرآن- در آیات پیشین سخن از نزول قرآن به عنوان یکى از دلایل آشکار نبوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله به میان آمده بود، و در این آیه یکى از ویژگیهاى قرآن و چگونگى بیان مطلب در این کتاب بزرگ آسمانى آمده است، نخست مى‏فرماید: «او کسى است که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشى از آن آیات محکم (صریح و روشن) است که اساس و شالوده این کتاب است (و آیات پیچیده دیگر را تفسیر مى‏کند) و بخشى از آن متشابه است» آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب یا جهات دیگر، در آغاز پیچیده بنظر مى‏رسد (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ).
این آیات متشابه محکى است براى آزمایش افراد که عالمان راستین و فتنه گران لجوج را از هم جدا مى‏سازد، لذا به دنبال آن مى‏فرماید: «اما کسانى که در قلوبشان انحراف است پیروى از متشابهات مى‏کنند تا فتنه انگیزى کنند و تفسیر (نادرستى بر طبق امیال خود) براى آن مى‏طلبند (تا مردم را گمراه سازند) در حالى که تفسیر آن را جز خدا و راسخان در علم نمى‏دانند» (فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ).
سپس مى‏افزاید: آنها هستند که بر اثر درک صحیح معنى محکمات و متشابهات «مى‏گویند ما به همه آنها ایمان آورده‏ایم (چرا که) همه از سوى پروردگار ما است» (یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا).
آرى! «جز صاحبان فکر و خردمندان، متذکر نمى‏شوند» (وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ).
از آیه فوق چنین استفاده مى‏شود که: آیات قرآن بر دو دسته هستند مفهوم قسمتى از آیات آن چنان روشن است که جاى هیچ گونه انکار و توجیه و سوء استفاده در آن نیست، و آنها را «محکمات» گویند و قسمتى به خاطر بالا بودن سطح مطلب یا گفتگو در باره عوالمى که از دسترس ما بیرون است مانند عالم غیب، و جهان رستاخیز و صفات خدا، چنان هستند که معنى نهایى و اسرار و کنه حقیقت آنها نیاز به سرمایه خاص علمى دارد که آنها را «متشابهات» گویند.
افراد منحرف معمولا مى‏کوشند این آیات را دستاویز قرار داده و تفسیرى بر خلاف حق براى آنها درست کنند، تا در میان مردم، فتنه انگیزى نمایند، و آنها را از راه حق گمراه سازند، اما خداوند و راسخان در علم، اسرار این آیات را مى‏دانند و براى مردم تشریح مى‏کنند.
البته آنها که از نظر علم و دانش در ردیف اولند (همچون پیامبر و ائمه هدى) از همه اسرار آن آگاهند در حالى که دیگران هر یک به اندازه دانش خود از آن چیزى مى‏فهمند، و همین حقیقت است که مردم حتى دانشمندان را به دنبال معلمان الهى براى درک اسرار قرآن مى‏فرستد.
 
(آیه 8)- رهایى از لغزشها! از آنجا که آیات متشابه و اسرار نهانى آن ممکن است لغزشگاهى براى افراد گردد، و از کوره این امتحان، سیه روى در آیند راسخون در علم و اندیشمندان با ایمان، علاوه بر به کار گرفتن سرمایه‏هاى علمى خود در فهم معنى این آیات به پروردگار خویش پناه مى‏برند و این آیه و آیه بعد که از زبان راسخون در علم مى‏باشد روشنگر این حقیقت است آنها مى‏گویند: «پروردگارا! دلهاى ما را بعد از آن که ما را هدایت نمودى، منحرف مگردان، و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش زیرا تو بسیار بخشنده‏اى» (رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ).
 
(آیه 9)- و از آنجا که عقیده به معاد و توجه به روز رستاخیز از هر چیز براى کنترل امیال و هوسها مؤثرتر است، راسخون در علم، به یاد آن روز مى‏افتند، و مى‏گویند: «پروردگارا! تو مردم را در آن روزى که تردیدى در آن نیست جمع خواهى کرد زیرا خداوند از وعده خود تخلف نمى‏کند» (رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ).
و به این ترتیب از هوى و هوسها و احساسات افراطى که موجب لغزش مى‏گردد خود را بر کنار مى‏دارند و مى‏توانند آیات خدا را آنچنانکه هست بفهمند!

" برگزیده ی تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی "



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام