(آیه 187)- شأن نزول:
از روایات اسلامى چنین استفاده مىشود که در آغاز نزول حکم روزه، مسلمانان تنها حق داشتند قبل از خواب شبانه، غذا بخورند، چنانچه کسى در شب به خواب مىرفت سپس بیدار مىشد خوردن و آشامیدن بر او حرام بود.
و نیز در آن زمان آمیزش با همسران در روز و شب ماه رمضان مطلقا تحریم شده بود.
یکى از یاران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به نام «مطعم بن جبیر» که مرد ضعیفى بود با این حال روزه مىداشت، هنگام افطار وارد خانه شد، همسرش رفت براى افطار او غذا حاضر کند بخاطر خستگى خواب او را ربود، وقتى بیدار شد گفت من دیگر حق افطار ندارم، با همان حال شب را خوابید و صبح در حالى که روزه دار بود براى حفر خندق (در آستانه جنگ احزاب) در اطراف مدینه حاضر شد، در اثناء تلاش و کوشش به واسطه ضعف و گرسنگى مفرط بیهوش شد، پیامبر بالاى سرش آمد و از مشاهده حال او متأثر گشت.
و نیز جمعى از جوانان مسلمان که قدرت کنترل خویشتن را نداشتند شبهاى ماه رمضان با همسران خود آمیزش مىنمودند.
در این هنگام آیه نازل شد و به مسلمانان اجازه داد که در تمام طول شب مىتوانند غذا بخورند و با همسران خود آمیزش جنسى داشته باشند.
تفسیر:
توسعهاى در حکم روزه- چنانکه در شأن نزول خواندیم در آغاز اسلام آمیزش با همسران در شب و روز ماه رمضان مطلقا ممنوع بود، و همچنین خوردن و آشامیدن پس از خواب و این شاید آزمایشى بود براى مسلمین و هم براى آماده ساختن آنها نسبت به پذیرش احکام روزه. این آیه که شامل چهار حکم اسلامى در زمینه روزه و اعتکاف است نخست در قسمت اول مىگوید: «در شبهاى ماه روزه آمیزش جنسى با همسرانتان براى شما حلال شده است» (أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِکُمْ).
سپس به فلسفه این موضوع پرداخته، مىگوید: «زنان لباس شما هستند و شما لباس آنها» (هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ).
لباس از یکسو انسان را از سرما و گرما و خطر بر خورد اشیا به بدن حفظ مىکند، و از سوى دیگر عیوب او را مىپوشاند. و از سوى سوم زینتى است براى تن آدمى، این تشبیه که در آیه فوق آمده اشاره به همه این نکات است.
سپس قرآن علت این تغییر قانون الهى را بیان کرده مىگوید: «خداوند مىدانست که شما به خویشتن خیانت مىکردید (و این عمل را که ممنوع بود بعضا انجام مىدادید) خدا بر شما توبه کرد، و شما را بخشید» (عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفا عَنْکُمْ).
آرى! براى این که شما آلوده گناه بیشتر نشوید خدا به لطف و رحمتش این برنامه را بر شما آسان ساخت و از مدت محدودیت آن کاست.
اکنون که چنین است با آنها آمیزش کنید و آنچه را خداوند بر شما مقرر داشته طلب نمایید» (فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ).
سپس به بیان دومین حکم مىپردازد و مىگوید: «بخورید و بیاشامید تا رشته سپید صبح از رشته سیاه شب براى شما آشکار گردد» (وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ).
بعد به بیان سومین حکم پرداخته مىگوید: «سپس روزه را تا شب تکمیل کنید» (ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ).
این جمله تأکیدى است بر ممنوع بودن خوردن و نوشیدن و آمیزش جنسى در روزها براى روزهداران، و نیز نشان دهنده آغاز و انجام روزه است که از طلوع فجر شروع و به شب ختم مىشود.
سر انجام به چهارمین و آخرین حکم پرداخته مىگوید: «هنگامى که در مساجد مشغول اعتکاف هستید با زنان آمیزش نکنید» (وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ).
بیان این حکم مانند استثنایى است براى حکم گذشته زیرا به هنگام اعتکاف که حد اقل مدت آن سه روز است روزه مىگیرند اما در این مدت نه در روز حق آمیزش جنسى با زنان دارند و نه در شب.
در پایان آیه، اشاره به تمام احکام گذشته کرده چنین مىگوید: «اینها مرزهاى الهى است به آن نزدیک نشوید» (تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها).
زیرا نزدیک شدن به مرز وسوسه انگیز است، و گاه سبب مىشود که انسان از مرز بگذرد و در گناه بیفتد.
آرى! این چنین خداوند آیات خود را براى مردم روشن مىسازد، شاید پرهیزکارى پیشه کنند» (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ).
آغاز و پایان، تقواست-
جالب این که در نخستین آیه مربوط به احکام روزه خواندیم که هدف نهایى از آن تقوا است، همین تعبیر عینا در پایان آخرین آیه نیز آمده است (لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ) و این نشان مىدهد که تمام این برنامهها وسیلهاى هستند براى پرورش روح تقوا و خویشتندارى و ملکه پرهیز از گناه و احساس مسؤولیت در انسانها!
(آیه 188)- این آیه اشاره به یک اصل کلى و مهم اسلامى مىکند که در تمام مسائل اقتصادى حاکم است، و به یک معنى مىشود تمام ابواب فقه اسلامى را در بخش اقتصاد زیر پوشش آن قرار داد، نخست مىفرماید: «اموال یکدیگر را در میان خود به باطل و ناحق نخورید» (وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ) «"باطل" به معنى زایل و از بین رونده است.» مفهوم آیه فوق عمومیت دارد و هر گونه تصرف در اموال دیگران از غیر طریق صحیح و به ناحق مشمول این نهى الهى است. و تمام معاملاتى که هدف صحیحى را تعقیب نمىکند و پایه و اساس عقلایى ندارد مشمول این آیه است.
جالب این که قرار گرفتن آیه مورد بحث بعد از آیات روزه (182- 187) نشانه یک نوع همبستگى در میان این دو است، در آنجا نهى از خوردن و آشامیدن بخاطر انجام یک عبادت الهى مىکند و در اینجا نهى از خوردن اموال مردم به ناحق (که این هم نوع دیگرى از روزه و ریاضت نفوس است) و در واقع هر دو شاخههایى از تقوا محسوب مىشود، همان تقوایى که به عنوان هدف نهایى روزه معرفى شده است.
سپس در ذیل آیه، انگشت روى یک نمونه بارز «اکل مال به باطل» (خوردن اموال مردم به ناحق) گذاشته که بعضى از مردم آن را حق خود مىشمرند به گمان این که به حکم قاضى، آن را به چنگ آوردهاند، مىفرماید: «براى خوردن قسمتى از اموال مردم به گناه و بخشى از آن را به قضات ندهید در حالى که مىدانید» (وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
رشوهخوارى بلاى بزرگ جامعهها!
یکى از بلاهاى بزرگى که از قدیمترین زمانها دامنگیر بشر شده و امروز با شدت بیشتر ادامه دارد بلاى رشوه خوارى است که یکى از بزرگترین موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست. و سبب مىشود قوانین که قاعدتا باید حافظ منافع طبقات ضعیف باشد، به سود مظالم طبقات نیرومند که باید قانون آنها را محدود کند به کار بیفتد.
بدیهى است که اگر باب رشوه گشوده شود قوانین درست نتیجه معکوس خواهد داد و قوانین بازیچهاى در دست اقویا براى ادامه ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا خواهد شد. لذا در اسلام رشوه خوارى یکى از گناهان کبیره محسوب مىشود.
ولى قابل توجه است که زشتى رشوه سبب مىشود که این هدف شوم در لابلاى عبارات و عناوین فریبنده دیگر انجام گیرد و رشوه خوار و رشوه دهنده از نامهایى مانند هدیه، تعارف، حق الزحمه و انعام استفاده کنند. ولى این تغییر نامها به هیچ وجه تغییرى در ماهیت آن نمىدهد و در هر صورت پولى که از این طریق گرفته مىشود حرام و نامشروع است.
در نهج البلاغه در داستان هدیه آوردن «اشعث بن قیس» مىخوانیم که: او براى پیروزى بر طرف دعواى خود در محکمه عدل على علیه السّلام متوسل به رشوه شد و شبانه ظرفى پر از حلواى لذیذ به در خانه على علیه السّلام آورد و نام آن را هدیه گذاشت. على علیه السّلام برآشفت و فرمود: «سوگواران بر عزایت اشک بریزند، آیا با این عنوان آمدهاى که مرا فریب دهى و از آیین حق باز دارى؟ ... به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهاى آنها است به من دهند که پوست جوى را از دهان مورچهاى به ظلم بگیرم هرگز نخواهم کرد، دنیاى شما از برگ جویدهاى در دهان ملخ براى من کم ارزشتر است على را با نعمتهاى فانى و لذتهاى زود گذر چه کار؟ ...»
اسلام رشوه را در هر شکل و قیافهاى محکوم کرده است، در تاریخ زندگى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله مىخوانیم که: به او خبر دادند یکى از فرماندارانش رشوهاى در شکل هدیه پذیرفته، حضرت برآشفت و به او فرمود: کیف تأخذ ما لیس لک بحقّ:
«چرا آن که حق تو نیست مىگیرى»؟ او در پاسخ با معذرتخواهى گفت: «آنچه گرفتم هدیهاى بود اى پیامبر خدا» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «اگر شما در خانه بنشینید و از طرف من فرماندار محلى نباشید آیا مردم به شما هدیه مىدهند؟! سپس دستور داد هدیه را گرفتند و در بیت المال قرار دادند و وى را از کار بر کنار کرد».
چه خوبست مسلمانان از کتاب آسمانى خود الهام بگیرند و همه چیز را پاى بت رشوه خوارى قربانى نکنند.
(آیه 189)- شأن نزول:
جمعى از یهود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پرسیدند هلال ماه براى چیست؟ و چه فایده دارد؟ آیه نازل شد- و فواید مادى و معنوى آن را در نظام زندگى انسانها بیان کرد.
تفسیر:
همان طور که در شأن نزول آمده است گروهى در مورد هلال ماه از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پرسشهایى داشتند، قرآن سؤال آنها را به این صورت منعکس کرده است، مىفرماید: «در باره هلالهاى ماه از تو سؤال مىکنند» (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ).
سپس مىفرماید: «بگو: اینها بیان اوقات (طبیعى) براى مردم و حجّ است» (قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ).
هم در زندگى روزانه از آن استفاده مىکنند و هم در عبادتهایى که وقت معینى در سال دارد، در حقیقت ماه یک تقویم طبیعى براى افراد بشر محسوب مىشود. که مردم اعم از باسواد و بىسواد در هر نقطهاى از جهان باشند مىتوانند از این تقویم طبیعى استفاده کنند، و اصولا یکى از امتیازات قوانین اسلام این است که دستورات آن بر طبق مقیاسهاى طبیعى قرار داده شده است. زیرا مقیاسهاى طبیعى وسیلهاى است که در اختیار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثرى بر آن نمىگذارد.
سپس در ذیل آیه به تناسب سخنى که از حجّ و تعیین موسم آن به وسیله هلال ماه در آغاز آیه آمده به یکى از عادات و رسوم خرافى جاهلیت در مورد حجّ اشاره نموده و مردم را از آن نهى مىکند و مىفرماید: «کار نیک آن نیست که از پشت خانهها وارد شوید بلکه نیکى آن است که تقوا پیشه کنید و از در خانهها وارد شوید و از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید» (وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
این آیه مفهوم گستردهاى دارد و از همین جا مىتوان پیوند میان آغاز و پایان آیه را پیدا کرد و آن این که براى اقدام در هر کار خواه دینى باشد یا غیر دینى باید از طریق صحیح وارد شد و نه از طرق انحرافى و وارونه و عبادتى همچون حجّ نیز باید در وقت مقرر که در هلال ماه تعیین مىشود انجام گیرد.
جمله لَیْسَ الْبِرَّ ... ممکن است اشاره به نکته لطیف دیگرى نیز باشد، که سؤال شما از اهله ماه به جاى سؤال از معارف دینى همانند عمل کسى است که راه اصلى خانه را گذاشته و از سوراخى که پشت در خانه زده وارد مىشود چه کار نازیبایى!
سؤالات مختلف از شخص پیامبر-
در پانزده مورد از آیات قرآن جمله یَسْئَلُونَکَ آمده که نشان مىدهد مردم کرارا سؤالات مختلفى در مسائل گوناگون از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله داشتند و جالب این که پیامبر نه تنها ناراحت نمىشد بلکه با آغوش باز از آن استقبال مىکرد و از طریق آیات قرآنى به آنها پاسخ مىداد.
سؤال کردن یکى از حقوق مردم در برابر رهبران است، سؤال کلید حل مشکلات است، سؤال دریچه علوم است، سؤال وسیله انتقال دانشهاست. اصولا طرح سؤالات مختلف در هر جامعه نشانه جنب و جوش افکار و بیدارى اندیشهها است و وجود این همه سؤال در عصر پیامبر نشانه تکان خوردن افکار مردم آن محیط در پرتو قرآن و اسلام است.
(آیه 190)- شأن نزول:
این آیه اولین آیهاى بود که در باره جنگ با دشمنان اسلام نازل شد و پس از نزول این آیه پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله با آنها که از در پیکار در آمدند، پیکار کرد و نسبت به آنان که پیکار نداشتند خوددارى مىکرد، و این ادامه داشت تا دستور فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ که اجازه پیکار با همه مشرکان را مىداد نازل گشت.
تفسیر:
در این آیه قرآن، دستور مقاتله و مبارزه با کسانى که شمشیر به روى مسلمانان مىکشند صادر کرده، مىفرماید: «با کسانى که با شما مىجنگند در راه خدا پیکار کنید» (وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ).
تعبیر به فِی سَبِیلِ اللَّهِ، هدف اصلى جنگهاى اسلامى را روشن مىسازد که جنگ در منطق اسلام هرگز بخاطر انتقامجویى یا جاه طلبى یا کشورگشایى یا به دست آوردن غنایم نیست. همین هدف در تمام ابعاد جنگ اثر مىگذارد، کمیت و کیفیت جنگ، نوع سلاحها، چگونگى رفتار با اسیران، را به رنگ فِی سَبِیلِ اللَّهِ درمىآورد.
سپس قرآن توصیه به رعایت عدالت، حتى در میدان جنگ و در برابر دشمنان کرده مىفرماید: «از حد تجاوز نکنید» (وَ لا تَعْتَدُوا).
«چرا که خداوند، تجاوزکاران را دوست نمىدارد» (إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ).
آرى! هنگامى که جنگ براى خدا و در راه خدا باشد، هیچ گونه تعدى و تجاوز، نباید در آن باشد، و درست به همین دلیل است که در جنگهاى اسلامى- بر خلاف جنگهاى عصر ما- رعایت اصول اخلاقى فراوانى توصیه شده است، مثلا افرادى که سلاح به زمین بگذارند، و کسانى که توانایى جنگ را از دست دادهاند، یا اصولا قدرت بر جنگ ندارند، همچون مجروحان، پیرمردان، زنان و کودکان نباید مورد تعدى قرار بگیرند، باغستانها و گیاهان و زراعتها را نباید از بین ببرند، و از مواد سمى براى زهر آلود کردن آبهاى آشامیدنى دشمن (جنگ شیمیایى و میکروبى) نباید استفاده کنند.
" برگزیده ی تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی "
پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام