سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 
(آیه 6)- و از آن اسفبارتر این که: «هنگامى که مردم مشرک در قیامت محشور مى‏شوند معبودهاى آنها دشمنان آنها خواهند بود حتى عبادت آنها را انکار مى‏کنند»! (وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ).
معبودهایى که عقل دارند رسما به دشمنى بر مى‏خیزند، حضرت مسیح از عابدان خود بیزارى مى‏جوید، و فرشتگان نیز تبرى مى‏جویند، حتى شیاطین و جن نیز اظهار تنفر مى‏کنند، و آنها که بى‏عقل بودند خداوند حیات و عقل به آنها مى‏بخشد تا به سخن در آیند و مراتب دشمنى و نفرت خود را از این عابدان اظهار کنند.
 
(آیه 7)- بگو: من پیامبر نو ظهورى نیستم! قرآن همچنان از وضع مشرکان گفتگو مى‏کند، و به چگونگى برخورد آنها با آیات الهى اشاره کرده، مى‏گوید:
 «و هنگامى که آیات روشن ما بر آنها خوانده مى‏شود کافران در مورد حقى که به سوى آنها آمده است مى‏گویند: این سحر آشکار است» (وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ هذا سِحْرٌ مُبِینٌ).
آنها نفوذ سریع و عمیق و جاذبه عجیب قرآن را در اعماق دلها با یک تفسیر انحرافى به عنوان «سحر آشکار» مطرح مى‏کنند که خود اعتراف ضمنى روشنى است به تأثیر فوق العاده قرآن در قلوب انسانها! «حق» در آیه فوق اشاره به همان «آیات قرآن» است.
 
(آیه 8)- ولى آنها تنها به این تهمت قناعت نمى‏کنند «بلکه (پا را از آن فراتر نهاده، با صراحت) مى‏گویند: این آیات را بر خدا افترا بسته» (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ).
در اینجا خداوند به پیامبرش دستور مى‏دهد که با دلیل روشنى به آنها پاسخ گوید، مى‏فرماید: به آنها «بگو: اگر من آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم (لازم است که مرا رسوا کند) و شما نمى‏توانید در برابر خداوند از من دفاع کنید» (قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَلا تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئاً).
چگونه ممکن است خداوند این «آیات بینات» و این معجزه جاودانى را بر دست دروغگویى ظاهر سازد؟! این از حکمت و لطف خداوند دور است.
سپس به عنوان تهدید مى‏افزاید: «اما خداوند بهتر از هر کس کارهایى را که شما در آن وارد مى‏شوید مى‏داند» و به موقع شما را سخت کیفر مى‏دهد (هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِیضُونَ فِیهِ).
و در جمله بعد به عنوان تأکید بیشتر توأم با برخوردى مؤدبانه مى‏افزاید:
 «همین بس که خداوند گواه میان من و شما باشد» (کَفى‏ بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ).
او صدق دعوت من، و تلاش و کوششهایم را در ابلاغ رسالت مى‏داند، و دروغ و افترا و کارشکنى شما را نیز مى‏بیند، و همین براى من و شما کافى است.
و براى این که راه بازگشت را نیز به آنها نشان دهد در پایان آیه مى‏افزاید: «او آمرزنده و مهربان است» (وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ).
توبه کاران را مى‏بخشد، و آنها را مشمول رحمت واسعه خود مى‏سازد.
 
(آیه 9)- در این آیه مى‏افزاید: «بگو: من پیامبر نو ظهورى نیستم» که با سایر پیامبران متفاوت باشم (قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ).
 «و نمى‏دانم با من و شما چه خواهد شد»؟ (وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ).
 «من تنها از آنچه بر من وحى مى‏شود پیروى مى‏کنم» (إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحى‏ إِلَیَّ).
 «و من جز بیم دهنده آشکارى نیستم» (وَ ما أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ).
 
(آیه 10)- در این آیه براى تکمیل آنچه در آیات قبل آمده مى‏افزاید: «بگو:
به من خبر دهید اگر این قرآن از سوى خدا باشد و شما به آن کافر شوید، در حالى که شاهدى از بنى اسرائیل بر آن شهادت دهد، و او ایمان بیاورد و شما تکبر کنید و تسلیم نشوید (چه کسى از شما گمراهتر خواهد بود؟!) مسلما خداوند قوم ظالم را هدایت نمى‏کند» (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ کَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلى‏ مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
این شاهد بنى اسرائیلى دانشمند معروف یهود «عبد اللّه بن سلام» بود که در مدینه ایمان آورد و به مسلمین پیوست.
  
(آیه 11) - شأن نزول:
هنگامى که اسلام از طرف قشرهاى فقیر و بادیه نشین و تهیدست بسرعت مورد استقبال قرار گرفت چرا که هم منافع نامشروعى نداشتند که به خطر بیفتد، و هم مغز آنها از باد غرور انباشته نبود، و هم قلبهائى پاکتر از قشر مرفّه و عیّاش و هوسباز داشتند.
مغروران مستکبر گفتند: این چه آئینى است که پیروانش انبوهى بادیه نشین فقیر و تهیدست و کنیزان و بردگانند؟ اگر مکتب معقولى بود هرگز نباید افراد سطح پائین و منحط اجتماع از آن استقبال کنند اما ما که در سطح بالا قرار داریم و چشم و چراغ جامعه هستیم عقب بمانیم! این آیه و سه آیه بعد از آن نازل شد و به آنها پاسخ داد.
تفسیر:
شرط پیروزى، ایمان و استقامت است- قرآن همچنان اعمال و گفتار کافران و انحرافات آنها را مورد بحث و بررسى و نکوهش قرار مى‏دهد، نخست به این گفتار غرور آمیز و دور از منطق آنها اشاره کرده، مى‏گوید: «کافران در باره مؤمنان چنین گفتند: اگر ایمان و اسلام چیز خوبى بود هرگز آنها بر ما پیشى نمى‏گرفتند»! (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا إِلَیْهِ).
اینها یک مشت افراد فقیر و بى‏سر و پا، روستائى و برده و کم معرفتند! چگونه ممکن است آنها حق را بفهمند و به آن اقبال کنند، ولى ما چشم و چراغهاى این جامعه از آن غافل و بى‏خبر بمانیم؟! لذا در پایان آیه با این تعبیر لطیف به آنها پاسخ داده، مى‏گوید: «چون خود آنها به وسیله قرآن هدایت نشدند به زودى مى‏گویند: این یک دروغ قدیمى است»! (وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ).
یعنى آنها نخواسته‏اند به وسیله قرآن هدایت شوند، نه این که هدایت قرآن کمبودى داشت.
 
(آیه 12)- سپس به دلیل دیگرى براى اثبات حقانیت قرآن و نفى تهمت مشرکان که مى‏گفتند: این یک دروغ قدیمى است پرداخته، مى‏گوید: از نشانه‏هاى صدق این کتاب بزرگ این است که: «پیش از آن، کتاب موسى که پیشوا و رحمت بود (نشانه‏هاى آن را بیان کرده) و این کتاب هماهنگ با نشانه‏هاى تورات است» (وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى‏ إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ).
با این حال چگونه مى‏گوئید این یک دروغ قدیمى است؟! و به دنبال آن مى‏افزاید: این در حالى است که این کتاب آسمانى «به زبان عربى و فصیح و گویاست» که همگان از آن بهره‏مند شوند (لِساناً عَرَبِیًّا).
و در پایان آیه هدف نهائى از نزول قرآن را در دو جمله کوتاه به این صورت شرح مى‏دهد: «هدف این بوده که ظالمان را انذار و نیکو کاران را بشارت دهد» (لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى‏ لِلْمُحْسِنِینَ).
 
(آیه 13)- این آیه در حقیقت تفسیرى است براى «محسنین» (نیکو کاران) که در آیه قبل آمده بود، مى‏فرماید: «کسانى که گفتند: پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنهاست و نه اندوهگین مى‏شوند» (إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
بنابر این «محسنین» کسانى هستند که از نظر اعتقادى در خط توحید، و از نظر عمل در خط استقامت و صبرند.
 
(آیه 14)- و در این آیه مهمترین بشارت را به موحدان نیکو کار مى‏دهد و مى‏فرماید: «آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن مى‏مانند» (أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها).
 «این به پاداش اعمالى است که انجام مى‏دادند» (جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).

" برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی "



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام