سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 


منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی

(آیه 8)- در این آیه در ادامه دعاهاى حاملان عرش در باره مؤمنان مى‏افزاید: «پروردگارا! آنها را در باغهاى جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده‏اى وارد کن» (رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ).
 «و همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند» (وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ).
چرا «که تو توانا و حکیمى» (إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
وعده الهى که در این آیات به آن اشاره شده همان وعده‏اى است که بارها خداوند به وسیله پیامبران به مردم داده است.
تقسیم مؤمنان به دو گروه بیانگر این واقعیت است که گروهى در ردیف اول قرار دارند، و در پیروى اوامر خداوند کاملا کوشا هستند، اما گروه دیگرى در این حد نیستند امام به خاطر پیروى نسبى از گروه اول و انتسابشان به آنها نیز مشمول دعاى فرشتگانند.
 
(آیه 9)- سپس آنها در چهارمین دعایشان در حق مؤمنان چنین مى‏گویند:
 «و آنها را از بدیها نگاهدار که هر کس را در آن روز از بدیها نگاهدارى مشمول رحمتت ساخته‏اى» (وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ).
و بالأخره دعاى خود را با این جمله پر معنى پایان مى‏دهند: «و این است همان رستگارى عظیم» (وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ).
چه فوز و نجاتى از این برتر که گناهان انسان بخشوده شود، عذاب و بدیها از او دور گردد، مشمول رحمت الهى شود، و در بهشت جاویدانش قدم بگذارد و بستگان مورد علاقه‏اش نیز به او ملحق گردند.
  
(آیه 10)- ما به گناه خود معترفیم آیا راه جبرانى هست؟
در آیات گذشته سخن از شمول «رحمت» الهى نسبت به مؤمنان بود، و در اینجا سخن از چگونگى «غضب» پروردگار بر افراد بى‏ایمان است، تا با قرینه مقابله هر دو بحث روشنتر گردد.
نخست مى‏فرماید: «کسانى را که کافر شدند روز قیامت صدا مى‏زنند که عداوت و خشم پروردگار نسبت به شما از عداوت و خشم شما به خودتان بیشتر است چرا که دعوت به سوى ایمان مى‏شدید ولى راه کفر را پیش مى‏گرفتید» (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَکْبَرُ مِنْ مَقْتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِیمانِ فَتَکْفُرُونَ).
چه کسى آنها را چنین ندا مى‏کند؟ ظاهر این است که فرشتگان عذاب براى ملامت و سرزنش و رسوا کردن آنها چنین ندائى سر مى‏دهند، در حالى که فرشتگان رحمت همواره آماده اکرام و احترام مردم با ایمان و صالح مى‏باشند.
منظور از خشم و عداوت کفار نسبت به خودشان این است که آنها بزرگترین دشمنى را در حق خود در دنیا انجام داده‏اند، آیا دشمنى با خویشتن از این شدیدتر مى‏شود که انسان به خاطر پیروى هواى نفس و بهره گیرى از متاع چند روزه دنیا راه سعادت جاویدان را به روى خویش ببندد و درهاى عذاب ابدى را بگشاید.
 
(آیه 11)- به هر حال مجرمان با مشاهده اوضاع و احوال قیامت و آگاهى بر خشم خداوند نسبت به آنها از خواب غفلت طولانى خویش بیدار مى‏شوند و در فکر چاره افتاده «مى‏گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده کردى (و ما در این مرگ و حیاتها همه چیز را فهمیدیم) اکنون به گناهان خود اعتراف مى‏کنیم، پس آیا راهى براى خارج شدن (از دوزخ و بازگشت به دنیا و جبران ما فات) وجود دارد؟! (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ).
آرى! در آنجا پرده‏هاى غرور و غفلت کنار مى‏رود، و چشم حقیقت بین انسان باز مى‏شود، لذا چاره‏اى جز اعتراف به گناه ندارد. 
منظور از دو بار میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است، و منظور از دو مرتبه احیا، احیاى برزخى و احیاى در قیامت است.
به این ترتیب ما یک حیات جسمانى داریم و یک حیات برزخى، در پایان عمر از حیات جسمانى مى‏میریم، و در پایان این جهان از حیات برزخى و نیز داراى دو حیات به دنبال این دو مرگ هستیم: حیات برزخى، و حیات روز قیامت.
 
(آیه 12)- اما ناگفته پیداست که پاسخ این تقاضاى کافران که از دوزخ بیرون آیند و به دنیا برگردند تا به گمان خود گذشته تاریک را جبران نمایند منفى است و منفى بودن آن به قدرى روشن است که حتى در آیات مورد بحث سخنى از آن به میان نیامده، تنها در این آیه مطلبى ذکر مى‏کند که به منزله دلیل آن است، مى‏فرماید:
 «این به خاطر آن است که وقتى خداوند به یگانگى خوانده مى‏شد انکار مى‏کردید و اگر براى او همتایى مى‏پنداشتند ایمان مى‏آورید» (ذلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَ إِنْ یُشْرَکْ بِهِ تُؤْمِنُوا).
آرى! هر جا سخن از توحید و پاکى و تقوا و فرمان حق بود چهره درهم مى‏کشیدید، و هر جا از کفر و نفاق و شرک و آلودگى سخن به میان مى‏آمد خوشحال و شادان مى‏شدید، و به همین دلیل سرنوشتى غیر از این ندارید.
در پایان آیه براى آن که این تاریکدلان مشرک را براى همیشه مأیوس کند، مى‏فرماید: «اکنون داورى مخصوص خداوند بلند مرتبه و بزرگ است» و شما را مطابق عدل خود کیفر مى‏دهد (فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ).
جز او قاضى و دادخواه و دادرسى در این محکمه نیست، و چون او «علىّ» و «کبیر» است نه مغلوب کسى مى‏گردد، نه توصیه‏اى در او مؤثر مى‏شود، و هیچ راه فرارى در برابر حکمش وجود ندارد.
 
(آیه 13)- تنها خدا را بخوانید هر چند کافران نپسندند این آیه و دو آیه بعد استدلالى است بر توحید و وحدانیت خداوند و ربوبیت او، و نفى شرک و بت پرستى.
نخست مى‏گوید: «او کسى است که آیاتش را به شما نشان مى‏دهد» (هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ آیاتِهِ).
همان آیات و نشانه‏هاى آفاقى و انفسى که تمام عالم هستى را پر کرده است.
سپس به بیان یکى از این آیات پرداخته، مى‏افزاید: «او از آسمان براى شما روزى (پر ارزشى) مى‏فرستد» (وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً).
دانه‏هاى حیات بخش باران، نور آفتاب که زنده کننده تمام موجودات است، و هوائى که مایه حیات همه حیوانات و گیاهان مى‏باشد همه از آسمان نازل مى‏شود.
و در پایان آیه مى‏افزاید: با وجود این همه آیات در پهنه جهان هستى چشمهاى نابینا و قلوبى که حجاب بر آنها افکنده شده چیزى نمى‏بینند «تنها کسانى متذکر مى‏شوند که به سوى خدا باز گردند» و قلب و جان خود را از آلودگیها بشویند. (وَ ما یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَنْ یُنِیبُ).
 
(آیه 14)- در این آیه چنین نتیجه گیرى مى‏کند: «اکنون (که چنین است) خدا را بخوانید و دین خود را براى او خالص کنید» (فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ).
برخیزید و با تیشه ایمان به جان بتهاى مشرکان بیفتید، و همه را از صفحه فکر و فرهنگ و اجتماع خود محو کنید.
البته این کار شما کافران لجوج و متعصب را سخت ناراحت مى‏کند ولى ترس و هراسى به خود راه ندهید، آئین خود را خالص کنید «هر چند کافران ناخشنود باشند» (وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ).
 
(آیه 15)- این آیه خدا را با چند وصف مهم از اوصافش توصیف کرده، مى‏گوید: «او درجات (بندگان صالح) را بالا مى‏برد» (رَفِیعُ الدَّرَجاتِ).
او در علمش بلند مرتبه است، و در قدرتش نیز بلند مرتبه، تمام اوصاف کمال و جمالش آن قدر مرتفع و بالاست که هماى بلند پرواز و دانش بشرى هرگز به اوج آن نمى‏رسد.
سپس مى‏افزاید: «او صاحب عرش است» (ذُو الْعَرْشِ).
سر تا سر عالم هستى تحت قدرت و حکومت اوست.
در سومین توصیف مى‏گوید: «روح (مقدس) را به فرمانش بر هر کسى از بندگانش که بخواهد القاء مى‏کند» (یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
این روح همان قرآن و مقام نبوت و وحى است که مایه حیات دلها و همانند روح در پیکر انسانى است.
جالب این که در آیات پیشین سخن از نزول باران و ارزاق جسمانى در میان بود و در اینجا سخن از نزول وحى و رزق روحانى است.
اکنون ببینیم هدف از القاى «روح القدس» بر پیامبران چیست؟ و آنها این راه پر نشیب و فراز و طولانى و پر مشقت را براى چه هدفى تعقیب مى‏کنند؟
در آخرین جمله آیه به این سؤال پاسخ داده شده، مى‏گوید: «هدف این است «تا (مردم را) از روز ملاقات [روز رستاخیز] بیم دهد»! (لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ).
روزى که بندگان با پروردگارشان از طریق شهود باطنى ملاقات مى‏کنند.
روزى که گذشتگان و آیندگان همه با هم تلاقى دارند.
روز ملاقات پیشوایان حق و باطل با پیروانشان.
روز لقاى مستضعفین و مستکبرین و ملاقات ظالم و مظلوم.
روز دیدار انسانها و فرشتگان.
و بالأخره روز تلاقى انسان با اعمال و گفتار و کردارش و با دادگاه عدل خداوند.
 
(آیه 16)- روز تلاقى! این آیه و چند آیه بعد از آن توضیح و تفسیرى است براى «یوم التلاق» که از نامهاى قیامت است، و در آیه قبل به آن اشاره شد.
نخست مى‏فرماید: روز تلاقى «روزى که همه آنان آشکار مى‏شوند» (یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ). و تمام پرده‏ها و حجابها کنار مى‏رود و اسرار درون همگان آشکار مى‏گردد.
در دومین توصیف از آن روز مى‏افزاید: «چیزى از مردم بر خدا پنهان نخواهد ماند» (لا یَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْ‏ءٌ).
در این جهان و امروز نیز چیزى بر خداوند عالم و قادر مخفى نیست، ولى ظهور اشیاء در آن روز از تأکید بیشترى برخوردار است، جایى که دیگران نیز از اسرار هم آگاه شوند در مورد خداوند مسأله نیاز به بحث و گفتگو ندارد.
سومین ویژگى آن روز حاکمیت مطلقه پروردگار است، چنانکه در دنباله آیه مى‏فرماید: در آن روز گفته مى‏شود: «حکومت امروز براى کیست»؟ (لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ).
و در پاسخ مى‏گویند: «براى خداوند یکتاى قهّار است» (لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ).
این سؤال و جواب از سوى فرد خاصى عنوان نمى‏شود سؤالى است که از سوى خالق و مخلوق، فرشته و انسان، مؤمن و کافر و از تمام ذرات وجود و در دیوار عالم هستى بدون استثنا مطرح است، و همگى نیز با زبان حال به آن پاسخ مى‏گویند، یعنى به هر جا بنگرى آثار حاکمیت او نمایان است و بر هر چه نگاه کنى نشانه‏هاى قاهریت او در آن ظاهر است.
به زمزمه هر ذره‏اى گوش فرادهى «لمن الملک» مى‏گوید، و در پاسخ «للّه الواحد القهّار» از آن مى‏شنوى.



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام