سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 


منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی

سوره سبأ [34]
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 54 آیه است

محتواى سوره:
بحثهاى این سوره- که به مناسبت شرح سرگذشت قوم «سبأ» به نام «سبا» نامیده شده- ناظر به پنج مطلب است:
1- «مسأله توحید» و قسمتى از نشانه‏هاى خداوند در عالم هستى، و صفات پاک او از جمله «توحید» «ربوبیّت» و «الوهیّت».
2- «مسأله معاد» که از همه مسائل در این سوره بیشتر مطرح شده.
3- «مسأله نبوت انبیاى پیشین و مخصوصا پیامبر اسلام» و پاسخ به بهانه جوئیهاى دشمنان در باره او، و بیان پاره‏اى از معجزات انبیاى سلف.
4- بیان بخشى از نعمتهاى بزرگ خداوند و سرنوشت شکرگزاران و کفران کنندگان، ضمن بیان گوشه‏اى از زندگى سلیمان و قوم سبا.
5- دعوت به تفکر و اندیشه و ایمان و عمل صالح.

فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله چنین مى‏خوانیم:
 «کسى که سوره سبأ را بخواند در قیامت تمام انبیا و رسولان رفیق و همنشین او خواهند بود، و همگى با او مصافحه مى‏کنند».
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام چنین نقل شده است: «کسى که دو سوره‏اى را که با حمد آغاز مى‏شود (سوره سبأ و فاطر) در یک شب بخواند، تمام آن شب را در حفظ و حراست الهى خواهد بود، و اگر آن دو را در روز بخواند هیچ مکروهى به او نمى‏رسد، و آن قدر از خیر دنیا و آخرت به او داده مى‏شود که هرگز به قلبش خطور نکرده، و فکر و آرزویش به آن نرسیده است»! مسلما این پاداشهاى عظیم نصیب کسانى نمى‏شود که تنها به خواندن و لقلقه زبان قناعت کنند، بلکه خواندن باید مقدمه‏اى باشد براى اندیشیدن که آن نیز انگیزه عمل است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
 
(آیه 1)- او مالک همه چیز و عالم به همه چیز است: پنج سوره از سوره‏هاى قرآن مجید با حمد پروردگار شروع مى‏شود که در سه سوره، حمد و ستایش خداوند به خاطر آفرینش آسمان و زمین و موجودات دیگر است (سوره سبأ، فاطر، و انعام).
و در یک سوره (سوره کهف) این حمد و ستایش به خاطر نزول قرآن بر قلب پاک پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مى‏باشد.
در حالى که در سوره حمد تعبیر جامعى شده که همه این امور را در بر مى‏گیرد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ».
به هر حال سخن در آغاز سوره «سبأ» از حمد و سپاس خداست به خاطر مالکیت و حاکمیت او در دنیا و آخرت.
مى‏فرماید: «حمد مخصوص خداوندى است که تمام آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست» (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).
 «و نیز حمد و سپاس براى او در سراى آخرت است» (وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ).
چرا که هر نعمتى، و هر فایده و برکتى، و هر خلقت موزون و شگرف و عجیبى، همه تعلق به ذات پاک او دارد.
بنابر این هر کس در این عالم مدح و ستایشى از چیزى کند این حمد و ستایش سر انجام به ذات پاک او بر مى‏گردد، و به گفته شاعر:
 به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست و در پایان آیه مى‏افزاید: «و او حکیم و خبیر است» (وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ).
بر اساس حکمت بالغه اوست که این نظام عجیب بر جهان حکومت مى‏کند، و بر اساس علم و آگاهى اوست که هر چیز به جاى خود قرار گرفته، و هر موجودى آنچه را که نیاز دارد در اختیار دارد.
این حمد نه تنها از زبان انسانها و فرشتگان است که از تمام ذرات جهان هستى نیز زمزمه حمد و تسبیح او به گوش هوش مى‏رسد، هیچ موجودى نیست جز این که حمد و تسبیح او مى‏گوید.

 (آیه 2)- این آیه به شرح گوشه‏اى از علم بى‏پایان پروردگار به تناسب توصیف خداوند به «حکیم» و «خبیر» در آیه قبل پرداخته، چنین مى‏گوید: «آنچه را در زمین فرو مى‏رود و آنچه را از آن خارج مى‏شود مى‏داند» (یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها).
آرى! او از تمام قطرات باران و امواج سیلاب که در اعماق زمین فرو مى‏روند و به طبقه نفوذ ناپذیر مى‏رسند و در آنجا متمرکز و براى انسانها ذخیره مى‏شوند آگاه است.
او از دانه‏هاى گیاهان که در زمین فرو مى‏روند و روزى به درخت سرسبز یا گیاه پر طراوتى تبدیل مى‏گردند با خبر است.
از ریشه‏هاى درختان به هنگامى که در جستجوى آب و غذا به اعماق زمین پیشروى مى‏کنند.
از امواج الکتریسته، از گازهاى مختلف و ذرات هوا که به داخل زمین نفوذ مى‏کنند، و نیز از گنجها و دفینه‏ها و اجساد مردگان اعم از انسانها و غیر انسانها که در این زمین گسترده دفن مى‏شوند، آرى از همه اینها با خبر است.
همچنین از گیاهانى که از زمین خارج مى‏شوند، از انسانها که از آن برخاسته‏اند، از چشمه‏هایى که از آن مى‏جوشد، از گازهایى که از آن بر مى‏خیزد، از آتشفشانهایى که از آن زبانه مى‏کشد، و خلاصه از تمام موجوداتى که از اعماق زمین بیرون مى‏ریزند، اعم از آنچه ما مى‏دانیم و نمى‏دانیم، او از همه آنها مطلع و آگاه است.
سپس مى‏افزاید: «او از آنچه از آسمان نازل مى‏شود و یا به آسمان بالا مى‏رود باخبر است» (وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها).
از دانه‏هاى باران، از اشعه حیات‏بخش خورشید، از امواج نیرومند وحى و شرایع آسمانى، از فرشتگانى که براى ابلاغ رسالت یا انجام مأموریتهاى دیگر به زمین نزول مى‏کنند، از اشعه کیهانى که از ماوراء جوّ به زمین نازل مى‏شود، از شهابها و سنگریزه‏هاى سرگردان فضا که به سوى زمین جذب مى‏شوند، او از همه اینها مطلع است.
و نیز از اعمال بندگان که به آسمان عروج مى‏کند، از فرشتگانى که پس از اداى رسالت خود به آسمان باز مى‏گردند، از شیاطینى که براى استراق سمع به آسمانها مى‏روند، از بخارهایى که از دریا بر مى‏خیزد و بر فراز آسمان ابرها را تشکیل مى‏دهد، از آهى که از دل مظلومى بر مى‏خیزد و به آسمان صعود مى‏کند، آرى از همه اینها آگاه است.
و در پایان مى‏افزاید: «اوست مهربان و آمرزنده» (وَ هُوَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ).

 (آیه 3)- به پروردگار سوگند قیامت خواهد آمد! آیات گذشته در عین این که از توحید و صفات خدا سخن مى‏گفت زمینه‏ساز مسأله معاد بود، زیرا بحث معاد جز از طریق علم بى‏پایان حق حل نمى‏شود.
لذا آیه مى‏گوید: «و کافران گفتند: (این دروغ است که قیامتى در پیش داریم) هرگز قیامت به سراغ ما نمى‏آید»! (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ).
آنها مى‏خواستند از این طریق آزادى عمل پیدا کنند و هر کارى از دستشان ساخته است- به این امید که حساب و کتاب و عدل و دادى در کار نیست- انجام دهند.
اما از آنجا که دلائل قیامت روشن است قرآن با یک جمله قاطع و به صورت بیان نتیجه به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مى‏گوید: «بگو: آرى، به پروردگارم سوگند که قیامت به سراغ همه شما خواهد آمد» (قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ).
تکیه روى کلمه «ربّ» به خاطر این است که قیامت از شؤون ربوبیّت است، چگونه ممکن است خداوند مالک و مربى انسانها باشد و آنها را در مسیر تکامل پیش ببرد اما نیمه کاره رها کند و با مرگ همه چیز پایان گیرد! و از آنجا که یکى از اشکالات مخالفان معاد این بوده که به هنگام خاک شدن بدن انسان، و پراکنده شدن اجزاى آن در اطراف زمین، چه کسى مى‏تواند آنها را بشناسد و جمع کند و به زندگى نوین بازگرداند؟ از سوى دیگر چه کسى مى‏تواند آنها را بشناسد و جمع کند و به زندگى نوین باز گرداند؟ از سوى دیگر چه کسى مى‏تواند حساب این همه اعمال بندگان را در نهان و آشکار و درون و برون نگاه دارد و به موقع به این حسابها برسد؟ لذا در دنباله آیه اضافه مى‏کند: «او از تمام امور پنهانى باخبر است و به اندازه سنگینى ذره‏اى در تمام آسمانها و نه در زمین از حوزه علم بى‏پایان او بیرون نخواهد بود» (عالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ).
 «و نه کوچکتر از ذره، و نه بزرگتر از آن، مگر این که همه اینها در کتاب مبین ثبت و ضبط است» (وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرُ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ).

 (آیه 4)- سپس ضمن دو آیه هدف قیام قیامت را بیان مى‏کند، و یا به تعبیر دیگر دلیل بر لزوم چنین عالمى را بعد از جهان کنونى در برابر منکران شرح داده، مى‏فرماید: «هدف این است آنها را که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند پاداش دهد» (لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
آرى «براى آنها مغفرت و روزى پرارزشى است» (أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ).
آیا اگر مؤمنان صالح العمل به پاداش خود نرسند اصل عدالت که از اساسى‏ترین اصول خلقت است تعطیل نمى‏گردد؟
 
(آیه 5)- و از آنجا که بخش دیگر عدالت در مورد مجازات گنهکاران و مجرمان است در این آیه مى‏افزاید: «و کسانى که سعى در (تکذیب) آیات ما داشتند، و گمان کردند از حوزه قدرت ما مى‏توانند بگریزند، عذابى بد و دردناک خواهند داشت» (وَ الَّذِینَ سَعَوْا فِی آیاتِنا مُعاجِزِینَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ).

 (آیه 6)- عالمان، دعوت تو را حق مى‏دانند: در آیات گذشته سخن از بى‏خبران کوردلى بود که قاطعانه معاد را با آن همه دلائل، انکار مى‏کردند.
به همین مناسبت در این آیه سخن از عالمان و اندیشمندانى مى‏گوید که به تصدیق آیات الهى و تشویق دیگران به پذیرش آن مى‏پردازند، مى‏فرماید: «کسانى که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق مى‏دانند که به راه خداوند عزیز و حمید هدایت مى‏کند» (وَ یَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَ یَهْدِی إِلى‏ صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ).
 (الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ) همه دانشمندان و اندیشمندان را در هر عصر و هر زمان و مکان در بر مى‏گیرد.
امروز کتابهاى مختلفى از سوى دانشمندان غربى و شرقى در باره اسلام و قرآن تألیف یافته که در آنها اعترافات بسیار گویا و روشنى بر عظمت اسلام و صدق آیه فوق دیده مى‏شود.
 
(آیه 7)- در این آیه بار دیگر به مسأله قیامت و رستاخیز باز مى‏گردد و بحثهاى گذشته را به صورت دیگرى تکمیل مى‏کند، مى‏فرماید: «و کافران گفتند:
آیا مردى را به شما نشان دهیم که خبر مى‏دهد هنگامى که همگى خاک شدید و ذرات بدن شما از یکدیگر جدا شد و هر یک در گوشه‏اى قرار گرفت (و یا شاید جزء بدن حیوان یا انسان دیگرى شد) بار دیگر به آفرینش تازه‏اى باز مى‏گردید»؟! (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلى‏ رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ).
به نظر مى‏رسد اصرار آنها بر مسأله انکار معاد از دو امر سر چشمه گرفته، نخست این که: چنین مى‏پنداشتند معادى که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله مطرح مى‏کرد (معاد جسمانى) مطلبى است آسیب‏پذیر! دیگر این که اعتقاد به معاد و یا حتى قبول احتمالى آن به هر حال در انسان ایجاد مسؤولیت و تعهد مى‏کند، و این مطلبى بود که براى سردمداران کفر سخت خطرناک محسوب مى‏شد.



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام