سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی

(آیه 21)- مجازاتهاى تربیتى: به دنبال بحثى که پیرامون گنهکاران و مجازات دردناک آنها در آیات قبل گذشت، در اینجا به یکى از الطاف خفىّ الهى در مورد آنان که همان مجازاتهاى خفیف دنیوى و بیدار کننده است اشاره مى‏کند، تا معلوم شود خدا هرگز نمى‏خواهد بنده‏اى گرفتار عذاب جاویدان شود، به همین دلیل از تمام وسائل بیدار کننده براى نجات آنها استفاده مى‏کند.
مى‏فرماید: «به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) مى‏چشانیم، شاید باز گردند» (وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).
مسلما «عذاب ادنى» معنى گسترده‏اى دارد که احتمالاتى را در بر مى‏گیرد.
از جمله این که منظور مصائب و درد و رنجهاست. یا قحطى و خشکسالى شدید هفت ساله‏اى که مشرکان در مکّه به آن گرفتار شدند، تا آنجا که مجبور گشتند از لاشه مردارها تغذیه کنند! یا ضربه شدیدى است که بر پیکر آنها در جنگ «بدر» وارد شد.
و اما «عذاب اکبر» به معنى عذاب روز قیامت است که از هر مجازاتى بزرگتر و دردناکتر است.
 
(آیه 22)- و از آنجا که هر گاه هیچ یک از وسائل بیدار کننده، حتى مجازات الهى سود ندهد راهى جز انتقام پروردگار از این گروه که ظالمترین افرادند وجود ندارد. در این آیه مى‏فرماید: «چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یاد آورى شده و او از آن روى گردانده است» (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها).
 «مسلما ما از این مجرمان بى‏ایمان انتقام خواهیم گرفت» (إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ).
اینها در حقیقت کسانى هستند که نه مواهب و نعمتهاى الهى در آنها مؤثر افتاده، و نه عذاب و بلاى هشدار دهنده او، بنا بر این ظالمتر از اینها کسى نیست، و اگر از آنها انتقام گرفته نشود از چه کسى انتقام گرفته شود؟!
 
(آیه 23)- در اینجا اشاره کوتاه و زود گذرى به داستان «موسى» و «بنى اسرائیل» مى‏کند تا پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان نخستین را تسلّى و دلدارى دهد.
نخست مى‏گوید: «ما به موسى، کتاب آسمانى دادیم» (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ).
 «و شک نداشته باش که او، آیات الهى را دریافت داشت» (فَلا تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقائِهِ).
 «و ما آن (کتاب آسمانى موسى، تورات) را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ).
 
(آیه 24)- در این آیه به افتخاراتى که نصیب بنى اسرائیل در سایه استقامت و ایمان شد اشاره مى‏کند، تا درسى براى دیگران باشد، مى‏فرماید: «و از آنها امامان و پیشوایانى قرار دادیم، که به فرمان ما امر هدایت خلق خدا را بر عهده گرفتند زیرا آنها شکیبائى کردند و به آیات ما یقین داشتند» (وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ).
در اینجا رمز پیروزى و شرط پیشوایى و امامت را دو چیز شمرده: یکى ایمان و یقین به آیات الهى، دیگر صبر و استقامت و شکیبائى.
 
(آیه 25)- و از آنجا که بنى اسرائیل- همچون سایر امم- بعد از این پیشوایان راستین باز دست به اختلاف زدند راههاى مختلفى را پیمودند و منشأ تفرقه در میان مردم شدند، در این آیه با لحن تهدیدآمیزى مى‏گوید: «پروردگار تو میان آنها در روز قیامت در مورد اختلافاتى که داشتند داورى مى‏کند»، و هر کس را به سزاى اعمالش مى‏رساند (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
آرى! سر چشمه اختلاف همیشه آمیختن «حق» با «هوى و هوسها» است، و از آنجا که قیامت روزى است که هوى و هوسها در آن بى‏رنگ و محو مى‏شود.
اینجاست که خداوند با فرمان خود به اختلافات پایان مى‏دهد، و این یکى دیگر از فلسفه‏هاى معاد است.
 
(آیه 26)- آیات گذشته با تهدید مجرمان بى‏ایمان آمیخته بود، و این آیه توضیح و تکمیلى بر این تهدید است، مى‏فرماید: «آیا همین براى هدایت آنها کافى نیست که افراد زیادى از مردمى که در قرون پیش از آنها زندگى داشتند هلاک کردیم و آنها را به کیفر اعمالشان رساندیم»؟ (أَ وَ لَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ).
 «اینها در مساکن ویران شده آنان راه مى‏روند» و آثار آن اقوام نفرین شده را با چشم خود مى‏بینند (یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ).
لذا در پایان آیه مى‏افزاید: «در این نشانه‏هائى است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان) آیا نمى‏شنوند»؟ (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ أَ فَلا یَسْمَعُونَ).
 
(آیه 27)- در این آیه به یکى از مهمترین نعمتهاى الهى که مایه آبادى همه سرزمینها و وسیله حیات همه موجودات زنده است اشاره مى‏کند تا روشن شود همان گونه که خداوند قدرت بر ویران ساختن سر زمین تبهکاران دارد، قدرت بر آباد کردن زمینهاى ویران و مرده، و اعطاى همه گونه موهبت را به بندگانش دارد.
مى‏فرماید: «آیا ندیدند که ما آب را به سوى زمینهاى خشک مى‏رانیم، و به وسیله آن زراعتهایى مى‏رویانیم که هم چارپایانشان از آن مى‏خورند، و هم خودشان تغذیه مى‏کنند؟ آیا نمى‏بینند»؟ (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا یُبْصِرُونَ).
 
(آیه 28)- و از آنجا که آیات گذشته مجرمان را تهدید به انتقام، و مؤمنان را بشارت به امامت و پیشوایى و پیروزى مى‏داد، در اینجا کفار از روى غرور و نخوت این سؤال را مطرح مى‏کنند که این وعده‏ها و وعیدها کى عملى خواهد شد؟
چنانکه قرآن مى‏فرماید: «آنان مى‏گویند: اگر راست مى‏گویید این پیروزى شما کى خواهد بود»؟! (وَ یَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
 
(آیه 29)- قرآن بلافاصله به آنها پاسخ مى‏گوید و به پیامبر دستور مى‏دهد:
 «بگو: روز پیروزى (فرا مى‏رسد، اما در آن روز) ایمان آوردن سودى به حال کافران نخواهد داشت، و به آنها هیچ مهلت داده نمى‏شود»! (قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ).
یعنى اگر منظورتان این است که صدق وعده‏هاى الهى را که از زبان پیامبر شنیده‏اید ببینید و ایمان بیاورید، آن روز دیگر دیر شده است، و ایمان براى شما هیچ فایده‏اى ندارد.
 
(آیه 30)- سر انجام در آخرین آیه با یک تهدید گویا و پر معنى سخن را پایان داده، مى‏گوید: اى پیامبر! «اکنون که چنین است از آنها روى بگردان و منتظر باش، آنها نیز منتظرند» (فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ).
حالا که نه بشارت در آنها اثر مى‏کند و نه انذار، نه اهل منطقند تا با مشاهده آثار الهى در پهنه آفرینش، او را بشناسند و غیر او را پرستش نکنند و نه وجدانى بیدار دارند که از درون جان به نغمه توحید گوش فرا دهند، از آنها روى بگردان. تو منتظر رحمت خدا باش و آنها منتظر عذاب او، که آنها فقط لایق عذابند!

«پایان سوره سجده»



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام