سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 


منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی

 (آیه 75)- طرق مختلف بیدار سازى الهى: از آنجا که در آیات گذشته سخن از بهانه‏هاى مختلفى بود که منکران حق براى سر پیچى از دعوت پیامبران عنوان مى‏کردند، در اینجا خداوند از طرق اتمام حجت و بیدار سازى آنها سخن مى‏گوید.
نخست مى‏فرماید: گاه آنها را مشمول نعمت خود مى‏سازیم تا بیدار شوند «و اگر به آنان رحم کنیم و گرفتاریها و مشکلاتشان را بر طرف سازیم (نه تنها بیدار نمى‏شوند، بلکه) در طغیانشان لجاجت مى‏ورزند و (در این وادى) سر گردان مى‏مانند»! (وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ).
 
(آیه 76)- و گاه آنها را با حوادث دردناک گوش مالى مى‏دهیم تا اگر از طریق رحمت و نعمت بیدار نشدند از این راه بیدار شوند، ولى این کار نیز در آنها مؤثر نیست، زیرا «ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختیم اما آنها نه در برابر پروردگارشان تواضع و انقیادى نشان دادند و نه به درگاه او توجه و تضرع مى‏کنند» (وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ).
 
(آیه 77)- به هر حال ما به این رحمتها و نعمتها و مجازاتهاى بیدار کننده همچنان ادامه مى‏دهیم و آنها نیز به طغیان و سر کشى و لجاجتشان، «تا هنگامى که درى از عذاب شدید به روى آنها بگشاییم و چنان گرفتار مى‏شوند که ناگهان بکلى مأیوس گردند» (حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِیدٍ إِذا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ).
در واقع خداوند دو نوع مجازات دارد «مجازاتهاى تربیتى» و «مجازاتهاى پاکسازى و استیصال» هدف در مجازاتهاى قسم اول آن است که در سختى و رنج قرار گیرند و ضعف و ناتوانى خود را دریابند و از مرکب غرور پیاده شوند.
ولى هدف در قسم دوم که در مورد افراد غیر قابل اصلاح صورت مى‏گیرد این است که به حکم فرمان آفرینش ریشه کن شوند.

 (آیه 78)- قرآن بعد از این بیان، از طریق دیگر وارد مى‏شود و به ذکر نعمتهاى الهى براى تحریک حس شکر گزارى آنها پرداخته، مى‏گوید: «و او کسى است که براى شما گوش و چشم و قلب [عقل‏] ایجاد کرد، اما کمتر شکر او را به جا مى‏آورید» (وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ).
تکیه بر این سه موضوع (گوش و چشم و عقل) به خاطر آن است که ابزار اصلى شناخت انسان این سه مى‏باشد، مسائل حسى را غالبا از طریق چشم و گوش درک مى‏کند و مسائل غیر حسى را به وسیله نیروى عقل.
 
(آیه 79)- در این آیه به یکى از مهمترین آیات پروردگار، یعنى خلقت انسان از این زمین خاکى پرداخته، چنین مى‏گوید: «و او کسى است که شما را در زمین آفرید» (وَ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ).
و چون از زمین آفریده شده‏اید باز به زمین باز مى‏گردید و دیگر بار بر انگیخته شده «به سوى او جمع و محشور مى‏شوید» (وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).
و اگر در آفرینش خودتان از خاک بى‏ارزش بیندیشید، کافى است که هستى بخش را بشناسید و نیز امکان مسأله معاد را دریابید.
 
(آیه 80)- بعد از ذکر مسأله آفرینش انسان به مسأله مرگ و حیات و آمد و شد شب و روز که از آیات بزرگ پروردگار است پرداخته، چنین مى‏گوید: «و او کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند و آمد و شد شب و روز از آن اوست، آیا اندیشه نمى‏کنید»؟! (وَ هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ). 
 و به این ترتیب در آیات سه گانه اخیر از انگیزه شناخت پروردگار شروع کرده و با ذکر بخشى از مهمترین آیات انفسى و آفاقى بحث را پایان مى‏دهد.
 
(آیه 81)- در این آیه اضافه مى‏کند: اینها اندیشه و عقل را رها کرده و کور کورانه از نیاکان خود تقلید مى‏کنند، «آنها همان مى‏گویند که پیشینیانشان مى‏گفتند» (بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ).
 
(آیه 82)- «آنها (از روى تعجب) مى‏گفتند: آیا هنگامى که ما مردیم و خاک و استخوان (پوسیده) شدیم آیا بار دیگر بر انگیخته خواهیم شد»؟! (قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ).
 
(آیه 83)- این باور کردنى نیست! «این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده و این فقط افسانه‏هاى پیشینیان است» (لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ).
 
(آیه 84)- و از آنجا که کفار و مشرکان بیش از همه از مسأله معاد وحشت داشتند و به همین دلیل با انواع بهانه‏ها و لطائف الحیل مى‏خواستند شانه از زیر بار آن خالى کنند، قرآن نیز مشروحا و بطور مؤکد از معاد سخن مى‏گوید.
و جالب این که در هر مورد از خود مشرکان اعتراف مى‏گیرد و سخن آنها را به خودشان باز مى‏گرداند.
نخست مى‏گوید: «بگو: زمین و کسانى که در زمینند از آن کیست، اگر شما مى‏دانید»؟! (قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیها إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
 
(آیه 85)- سپس اضافه مى‏کند: آنها بر اساس نداى فطرت و اعتقادى که به خداوند آفریننده هستى دارند «به زودى (در پاسخ تو) مى‏گویند: (مالکیت زمین و آنچه در آن است) همه از آن خداست» (سَیَقُولُونَ لِلَّهِ).
ولى تو به آنها «بگو: اکنون که چنین است (و خود شما نیز اعتراف دارید) آیا متذکر نمى‏شوید» (قُلْ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ).
با این اعتراف صریح و روشن چگونه زنده شدن انسان را بعد از مرگ بعید مى‏شمرید؟ و از قدرت فراگیر خداوند بزرگ دور مى‏دانید؟
 
 (آیه 86)- دگر بار دستور مى‏دهد از آنها سؤال کن و «بگو: چه کسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش عظیم است»؟! (قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ).
 
(آیه 87)- باز آنها روى همان فطرت توحیدى و اعتقادى که به اللّه به عنوان خالق هستى دارند «مى‏گویند: (همه اینها) از آن خداست» (سَیَقُولُونَ لِلَّهِ).
با این اقرار آشکار به آنها «بگو شما (که خود به این واقعیت معترفید) چرا از خدا نمى‏ترسید» و منکر قیامت و باز گشت مجدد انسان به زندگى مى‏شوید؟! (قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ).
 
(آیه 88)- بار دیگر از آنها در باره حاکمیت بر آسمانها و زمین سؤال کن و «بگو: چه کسى حکومت همه موجودات را در دست دارد»؟! (قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ).
 «و چه کسى به بى‏پناهان پناه مى‏دهد و نیاز به پناه دادن ندارد»؟! (وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ).
 «اگر راستى از این واقعیتها آگاهید» (إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
 
(آیه 89)- دیگر بار زبان به اعتراف مى‏گشایند و «مى‏گویند: (ملکوت و حاکمیت و حمایت و پناه دادن در این عالم) منحصر به خداست» (سَیَقُولُونَ لِلَّهِ).
 «بگو: با این حال چگونه (مى‏گویید پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شما را سحر کرده و) مسحور او شده‏اید»؟ (قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ).



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام