سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 


منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی

 (آیه 18)- این آیه به یکى دیگر از مظاهر قدرت الهى که از برکات آسمانى و زمین محسوب مى‏شود یعنى باران اشاره کرده، مى‏گوید: «و از آسمان آبى به اندازه معین نازل کردیم» (وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ).
نه آن قدر زیاد که زمینها را در خود غرق کند، و نه آنقدر کم که تشنه کامان در جهان گیاهان و حیوانات سیراب نگردند.
سپس به مسأله مهمترى در همین رابطه که مسأله ذخیره آبها در منابع زیر زمینى است پرداخته، مى‏گوید: «و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصى) ساکن نمودیم و ما بر از بین بردن آن کاملا قادریم» (فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى‏ ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ).
مى‏دانیم قشر روئین زمین از دو طبقه کاملا مختلف تشکیل یافته خداوند بزرگ و منان قشر بالا را نفوذپذیر و قشر زیرین را نفوذناپذیر قرار داده تا آبها در زمین فرو روند و در منطقه نفوذناپذیر مهار شوند و ذخیره گردند، و بعدا از طریق چشمه‏ها، چاهها و قناتها مورد استفاده واقع شوند، بى‏آنکه بگندند و تولید مزاحمت کنند یا آلودگى پیدا کنند «باید توجه داشت که عبور آبهاى آلوده از قشر نفوذپذیر زمین غالبا موجب تصفیه آن مى‏شود!».

 (آیه 19)- در این آیه به دنبال نعمت پر برکت باران به محصولاتى که از آن مى‏روید اشاره کرده، مى‏گوید: «سپس به وسیله آن، باغهایى از درختان نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم، باغهایى که در آن میوه‏هاى بسیار است و از آن مى‏خورید» (فَأَنْشَأْنا لَکُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ لَکُمْ فِیها فَواکِهُ کَثِیرَةٌ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ).
خرما و انگور تنها محصول آنها نیست بلکه این دو محصول عمده و پر ارزش آنهاست و گر نه انواع مختلفى از دیگر نیز میوه‏ها در آن یافت مى‏شود.

 (آیه 20)- بعد به یکى دیگر از درختان پر برکتى که از همین آب باران پرورش مى‏یابد اشاره کرده، مى‏گوید: «و (نیز علاوه بر این باغهاى نخل و انگور و میوه‏هاى دیگر) درختى را که از طور سینا مى‏روید [زیتون‏] و از آن روغن و نان خورش براى خورندگان فراهم مى‏آید» آفریدیم (وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلِینَ).
 
(آیه 21)- بعد از بیان گوشه‏اى از نعمتهاى پروردگار در جهان گیاهان که به وسیله آب باران پرورش مى‏یابد به بخش مهمى از نعمتها و مواهب او در جهان حیوانات پرداخته، مى‏گوید: «و در چهار پایان براى شما عبرت بزرگى است» (وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً).
سپس این عبرت را چنین شرح مى‏دهد: «ما از آنچه در درون آنهاست شما را سیراب مى‏کنیم» (نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِها).
آرى! شیر گوارا این غذاى نیرو بخش و کامل را از درون این حیوانات، از لابلاى خون و مانند آن بیرون مى‏فرستیم تا بدانید چگونه خداوند قدرت دارد از میان چنین اشیاء ظاهرا آلوده‏اى یک نوشیدنى به این پاکى و گوارایى بیرون فرستد.
سپس اضافه مى‏کند: مسائل عبرت‏انگیز و برکات حیوانات منحصر به شیر نیست بلکه «براى شما در آنها منافع بسیارى است و از گوشت آنها نیز مى‏خورید» (وَ لَکُمْ فِیها مَنافِعُ کَثِیرَةٌ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ).
 
(آیه 22)- از همه اینها گذشته، از چهار پایان به عنوان مرکبهاى راهوار در خشکى و از کشتیها براى دریاها استفاده کرده «و بر آنها و کشتیها سوار مى‏شوید»َ عَلَیْها وَ عَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ)
این همه آثار و خواص و فوائد در این حیوانات به راستى مایه عبرت است، هم انسان را به آفریننده این همه نعمت آشنا مى‏سازد و هم حس شکر گزارى را در او بر مى‏انگیزد.

  (آیه 23)- منطق کور دلان مغرور: از آنجا که در آیات گذشته، سخن از توحید و معرفت خداوند و دلائل عظمت او در جهان آفرینش بود، همین مطلب را در این آیه و آیات آینده از زبان پیامبران بزرگ و در لابلاى تاریخ آنها بیان مى‏کند.
نخست از نوح نخستین پیامبر اولوا العزم و منادى توحید شروع کرده، مى‏گوید: «و ما نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس او به آنها گفت: اى قوم من! خداوند یکتا را بپرستید که جز او معبودى براى شما نیست» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ).
 «آیا (با این بیان روشن از پرستش بتها) پرهیز نمى‏کنید»؟ (أَ فَلا تَتَّقُونَ).
 
(آیه 24)- «جمعیت اشرافى (و مغرور که چشمها را در ظاهر پر مى‏کنند و از درون خالى هستند) از قوم نوح که کافر بودند، گفتند: این مرد جز بشرى همچون شما نیست که مى‏خواهد بر شما برترى جوید» (فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ).
و به این ترتیب انسان بودنش را نخستین عیبش دانستند و به دنبال آن متهمش ساختند که او یک فرد سلطه‏جو است.
سپس افزودند: «و اگر خدا مى‏خواست (رسولى بفرستد) فرشتگانى نازل مى‏کرد» (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِکَةً).
و براى تکمیل این استدلال واهى گفتند: «ما هرگز چنین چیزى را از نیاکان پیشین خود نشنیده‏ایم» که انسانى دعوى نبوّت کند و خود را نماینده خدا بداند! (ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ).
 
(آیه 25)- ولى این سخنان بى‏اساس در روح این پیامبر بزرگ اثر نکرد و نوح همچنان به دعوت خود ادامه مى‏داد و نشانه‏اى از برترى‏جویى و سلطه طلبى در کار او نبود، لذا او را به اتهام دیگرى متهم ساختند و آن اتهام «جنون و دیوانگى» بود که همه پیامبران الهى و رهبران راستین را در طول تاریخ به آن متهم ساختند، گفتند: «او فقط مردى است که به نوعى جنون مبتلاست، پس مدتى در باره او صبر کنید» تا مرگش فرا رسد و یا از این بیمارى رهایى یابد! (إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ).

 (آیه 26)- پایان عمر یک قوم سر کش! در آیات گذشته بخشى از تهمتهاى ناروائى را که دشمنان نوح به او زدند خواندیم ولى از آیات دیگر قرآن به خوبى استفاده مى‏شود که اذیت و آزار این قوم سر کش تنها منحصر به این امور نبود بلکه با هر وسیله‏اى توانستند او را در فشار و سختى قرار دادند و نوح هنگامى که از تلاشهاى خود مأیوس شد و جز گروه اندکى ایمان نیاوردند از خدا تقاضاى کمک کرد چنانکه در این آیه مى‏خوانیم: «گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهایى که کردند یارى کن» (قالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِما کَذَّبُونِ).
 
(آیه 27)- در اینجا فرمان پروردگار فرا رسید و مقدمات نجات نوح و یاران اندکش و نابودى مشرکان لجوج فراهم شد.
 «ما به نوح وحى کردیم که: کشتى را در حضور ما مطابق وحى ما بساز» (فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا).
تعبیر «بِأَعْیُنِنا» (در برابر دیدگان ما) اشاره به این است که تلاش و کوشش تو در این راه در حضور ماست و تحت پوشش حمایت ما.
در ادامه مى‏فرماید: «پس هنگامى که فرمان ما (براى غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان است) از هر یک از انواع حیوانات یک جفت (نر و ماده) در کشتى سوار کن» (فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ).
 «و همچنین خانواده‏ات را مگر آنها [همسر و فرزند کافرت‏] که قبلا وعده هلاکشان داده شده است» (وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ).
و باز اضافه مى‏کند: «و دیگر در باره ستمگران (که هم بر خویش ستم کردند و هم بر دیگران) با من سخنى مگو که آنها همگى غرق خواهند شد» و جاى شفاعت و گفتگو نیست (وَ لا تُخاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ).



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده روح الله علیه السلام